۱۳۹۵ خرداد ۹, یکشنبه

زندگی وینچِنتزو بلّینی


زندگی وینچِنتزو بلّینی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: کاتانیا، 1801
مرگ: پوتو، نزدیک پاریس، 1835
ژانر ویژه: اپرای بل کانتو (خوانندگی زیبا)
کارهای بزرگ: خوابگرد (1830)؛ هنجار (1831)؛ پیوریتن ها


وینچِنتزو بلّینی جوانترین عضو مثلث آهنگسازان اپرای رمانتیک آغازین ایتالیایی بود. از سنین کودکی توسط پدر و پدر بزرگش که هر دو موسیقی دان بودند، تحت تعلیم قرار گرفت و در سن 18 سالگی برای تحصیل به هنرکدۀ موسیقی سلطنتی ناپل رفت. اولین اپرا از مجموعۀ ده اپرای او در سال 1825 در آنجا به اجرا درآمد، و منجر به دریافت سفارش برای اپراهای بعدی از ناپل و میلان شد.
بلّینی با اپرای "دزدان دریایی"، که در سال 1827 در لا اسکالا ساخته شد، کم و بیش به موفقیتی فوری نائل شد. آن اپرا با همکاری فلیس رومانی، نویسندۀ اشعار اپرا ساخته شد و همکاری این دو برای شش اپرای بعدی بلّینی نیز از جمله، "کاپولت و مونتاگ"، ونیز (1833)، "خوابگرد" و "هنجار" (هر دو میلان، 1831)، و "بئاتریس در خیمه" (ونیز، 1833)، ادامه پیدا کرد. شکست آخرین اپرای او مصادف شد با اختلافاتی با رومانی، و خاتمۀ رابطۀ عاشقانه ای دراز مدت با زنی شوهردار.
در بهار 1833، بلّینی از لندن و پاریس دیدن کرد، و در آن شهرها مورد استقبال قرار گرفت، ضمن اینکه چندین رابطۀ اجتماعی ارزشمند برقرار کرد. تئاتر ایتالیایی در پاریس آخرین اپرای او را سفارش داد: ”پیوریتن ها" بر اساس "مرگ و میر کهن" اثری از والتر اسکات، که با موفقیت عظیمی در ژانویۀ 1835، به اجرا درآمد. هشت ماه بعد، کمتر از دو ماه پس از زادروز سی و چهار سالگی اش، آهنگساز پس از یک حملۀ شدید اسهال و استفراغ، فوت کرد.

کولوراتور


ویژگی خاص قریحۀ بلّینی به خصوص در هنر تغزلی، خوانندگی با بیان شمرده و رسای کلمات و همچنین پیوند نزدیک موسیقی و کلام است. واگنر می گفت:"موسیقی بلّینی از قلب بیرون می آید و به شکلی صمیمانه با متن تنیده می شود". اپراهای او همانند کارهای روسینی و دونیتزِتّی، برای صداهای طلایی عصر خودشان نوشته می شدند. پس از زوال هنر خوانندگی زیبا- بِل کانتو- در اواخر قرن نوزدهم، این آثار محبوبیت خود را از دست دادند، ولی در قرن بیستم با ظهور نسل جدیدی از سوپرانوهای کولوراتور- موسیقی آوازی تک خوانی-، مانند ماریا کارلاس (77-1923) و جان ساترلند (متولد 1926)، دوباره مورد توجه واقع شدند. تک خوانی کاستا دیوا- سرپرست گروه همسرایان زن- از اپرای "هنجار" تبدیل به یکی از برجسته ترین نمونه های ممتاز و ویژۀ اجراهای نمایشی شد.   






۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

زندگی گائِتانُو دونتزِتّی

زندگی گائِتانُو دونتزِتّی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: بِرگامُو، 1797
مرگ: بِرگامُو، 1848
ژانر ویژه: اپرای "بِل کانتُو"
آثار بزرگ: اکسیر عشق (1832)؛ لوکرتزیا بورجیا (1833)؛ لوسیا از لامِرمُور (1835)؛ دخترِ هنگ (1840)؛ دان پاسکو آلِه (1843).

اپرای ایتالیایی در اوایل قرن نوزدهم، تحت تسلط سه آهنگساز قرار داشت: روسّینی، که آهنگسازی را در سال 1829 رها کرد، بِلّینی، که در سن جوانی 33 سالگی در سال 1835 درگذشت؛ و دونیتزتّی. این سه تن پایه های آثار جوزِپِه وِردی را بنا نهادند.
دونیتزتّی در خانواده ای تهیدست در بِرگامُو متولد شد، ولی از اقبال خوش، قادر بود در مدرسه ای رایگان برای موسیقی، که توسط یوآن مایِر (1763)، آهنگساز اپرا و مدیر نمازخانه، در بِرگامُو تأسیس شده بود، حضور یابد. پس از دوسال تحصیلات تکمیلی در بولونیا، با سرعت و روانیِ حیرت انگیز، شروع به آهنگسازی کرد. در سال 1822 اپرای موفقی برای نمایشخانۀ آرژانتینو در رم نوشت، و سپس به ناپل نقل مکان کرد، در آنجا او طی چند سال آتی، تا پنج اپرا در سال، بیرون می داد. در سال 1828 با ویرجینیا واسّلی، دختر یک وکیل دعاوی ازدواج کرد، که او نُه سال بعد، در جریان یک همه گیری وبا، فوت کرد- واقعۀ اندوهناکی که دونیتزتّی هرگز از اثرات آن بهبودی نیافت.

پختگی

در سال 1830 دونیتزتّی اولین موفقیت بین المللی اش را با «آنا بولینا»، کسب کرد. از آن به بعد، او برای مراکز اپرایی دیگر از جمله میلان، می نوشت، جایی که او کمدیِ دلربای «اکسیر عشق» و تراژدیِ «لوکرتزیا بورجیا» را نوشت، که در دسامبر 1833 در لا اسکالا، به روی صحنه رفت. دو سال بعد با نوشتن «ماریا استواردا»، بر اساس نمایشنامه ای از شیلّر، دربارۀ ملکۀ اسکاتلند، کار خود را پی گرفت. اسکاتلند نیز برای بزرگترین موفقیت دونیتزِتّی، «لوسیا از لامِر مُور»، بر اساس رمان تراژیک والتر اسکات، انگیزه فراهم کرد، و آن اثر در سال 1835 در نمایشخانۀ سان کارلُوی ناپل، بر صحنه ظاهر شد. (صحنۀ مشهور «دیوانه» قهرمان زن نمایش، متجاوز از 150 سال بعد توسط گیلبرت و سُولیوان، در «رُودیگُور» مورد تقلید استهزاء آمیز قرار گرفت.)
در سال 1838 دونیتزتّی به پاریس رفت، و در آنجا آثار جدیدش- ازجمله «دخترِ هنگ»، «شهدا» و «محبوبه»- بی اندازه کامیابی حاصل کرد. ولی او مبتلا به سیفیلیس شده بود، و قابلیت های جسمی و ذهنی اش رو به زوال بود. در سال 1842 او به سمت مدیر نمازخانۀ دربار اتریش منصوب شد، ولی آخرین شاهکار اپرایی اش، «دان پاسکو آلِه»، در نمایشخانۀ ایتالیایی پاریس، در سال 1843، به اجرا در آمد. سرانجام، پیش از آنکه برای مرگ به خانه اش در بِرگامُو بازگردانده شود، او به یک آسایشگاه روانی سپرده شد.





۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

زندگی جواکینو روسینی

زندگی جواکینو روسینی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: پیسارو، 1792
مرگ: پاریس، 1868
ژانر ویژه: اپرا (هر دو شکل فکاهی و جدی)
کارهای بزرگ: آرایشگر سِویل (1817)؛ سِمیرامیده (1823)؛ ویلیام تِل (1829)؛ استابات ماتِر (41-1832)؛ پُتیت مِس سُلمنسِل (1863)

حوالی اواخر قرن هجدهم، ایتالیا در حال پرورش آهنگسازان اپراهای سرگرم کننده، فضل فروشانه، ولی به شکلی انکار ناپذیر، نامانا بود. آهنگسازانی مانند جووانی پایزیِلو و دومنیکو چیما روزا، ده ها اثر صحنه ای می نوشتند، ولی به ندرت معدودی از آنها بیش از یک فصل دوام می آوردند، هیچ کدام نمی توانستند با شاهکارهای ایتالیایی موتزارت، هماوردی کنند. اپرا در ایتالیا به صورتی کلیشه ای درآمده بود و تحت نفوذ تقاضاهای مستبدانۀ تماشاگران برای جریان مداوم ساخت آثار جدیدِ عجولانه نوشته شده و عطش خوانندگان تک خوان برای خودنمایی از طریق تکنیک های آوازی، دچار چالش اضطرار کارهای نمایشی قرار داشت. ایتالیا نیاز به یک آهنگساز اپرای برجسته داشت، و آن را در شخص جواکینو روسینی پیدا کرد.
روسینی پسر یک نوازندۀ شیپور و یک خواننده بود و در هنگام کودکی آغاز به آهنگسازی کرد. در سال 1806، او برای آموزش به هنرستان موسیقی در بولونیا رفت و در سن 15 سالگی اولین سفارش برای ساخت اپرایش به نام "دِمِتریوس و پولیبیوس"، را دریافت کرد. سفارش های بعدی پس از آن ادامه پیدا کرد، از جمله چندین سفارش از تئاتر سن موئیز در ونیز، برای سریالی از فارسه های تک پرده ای از جمله "نردبان ابریشمین" (1811) و "آقای بروسکینو" (1813).

سالهای پر بار

روسینی قادر بود که با سرعت زیاد کار کند و بین سالهای 1810 تا 1822، او جریان مداومی از آثار را هم در زمینۀ فکاهی و هم زمینۀ جدی، برای اجرا در ونیز، میلان، ناپل و رم بیرون داد، و هیچ یک از آنها جز چند هفته ای وقت او را برای نوشتن نگرفت. در میان این آثار می توان از اپراهای جدی: تانکِردی، الیزابتا، ملکۀ انگلستان و اتللو ( بر اساس نمایشنامۀ شکسپیر)، و اپراهای فکاهی "دختر ایتالیایی در الجزایر"، آرایشگر سِویل–شاهکار فکاهی روسینی- ، سیندرلا و زاغی دزد، نام برد. از میان اینها آرایشگر سِویل (بر اساس اقتباس بو مارشه از عروسی فیگارو) در اجرای اولیۀ آن در شهر رم در 1816، دچار شکست نا امیدکننده ای شد، اگرچه به برکت یک کاتالوگ در مورد فجایع روی صحنه، از اجرای سوم، نسبت به شکست اولیه، رو به بهبودی رفت.
روسینی یک خوراک دوست رسوا بود. یک بار روزنامه نگاری از او پرسید که آیا این حقیقت دارد که او فقط دو بار در زندگی اش در جمع گریسته است- اولین بار پس از نخستین اصلاح سر و دومین بار وقتی در خلال یک پیک نیک، تکه ای مخصوص از یک بوقلمون شکم پر از قارچ، در رودخانه افتاد؟ بوسینی به فکر فرو رفت، و سپس پاسخ داد: نه فقط یک بار، و آن موقعی بود که آن تکه بوقلمون در رودخانه افتاد. بزرگترین آثار سریالی روسینی برای نمایش خانۀ سن کارلو در ناپل بین سالهای 1817 و 1823 نوشته شدند: از میان آنها می توان "موسی در مصر"، بانوی دریاچه (بر اساس نوشتۀ والتر اسکات به همین نام)، محمد 2 و سِمیرامیده، آخرین اپراهای ایتالیایی او را نام برد. در سال 1822، او با ایزابلا کُلبِران خواننده، که در بسیاری از اپراهای او به عنوان خوانندۀ سوپرانو نقش آفرینی کرده بود، ازدواج کرد، و پس از مسافرت هایی به ونیز و لندن، به عنوان رهبر ارکستر در نمایشخانۀ ایتالیایی، در پاریس مسکن گزید. هنوز تنها 31 سال داشت و با 34 اپرا در گنجینۀ آثارش، ثروتمند و مشهور شده بود.

زندگانی متاخر

در طول شش سال بعد او چندین اپرای دیگر برای پاریس نوشت، ولی بعد از ویلیام تِل، مسلماً زیباترین اثرش، عملاً بازنشسته شد. در سال 1836، دوباره به ایتالیا بازگشت، در آنجا او دوره هایی طولانی از بیماری رنج می برد، ولی سرانجام دوباره همراه با همسر دومش اولمپ پلیسیه، در پاریس ساکن شد و خودش را وقف سرگرم ساختن دوستان و خوردن کرد ( او در میان غذاهای دیگر، تورنِدوس روسینی را نیز ابداع نمود). تنها محصولات موسیقایی زندگی متاخر او مجموعه هایی از قطعات تالاری دلپسند، که او آنها را "گناهان کهنسالی من" می نامید و دو اثر مذهبی به نامهای اِستابات ماتِر و پُتیت مِس سُلینِل است.

موسیقی روسینی

در زمینۀ اپرایی، نوآوری های روسینی، جایگزینی اجرای کی برد بیانی با همراهی ارکستری، بسط گروه همسرایان و ادغام نمایشی آن، توسعۀ تک خوانی کولوراتور- نوعی موسیقی آوازی تک نفره-، و احیای اپرا بوفا را در بر می گیرند. شخصیت های نمایشی او مثل فیگارو و روسینای دلفروز، مردمی واقعی هستند که تماشاگران آنها از هر سنی که باشند، می توانند آنها را به جا بیاورند. پیش درامدهای درخشان اپراهایش (با خصلت مشهور پایان اوج گیرندۀ شلاقی شان) هنوز هم غالباً در مجموعه کنسرت های امروزین، مورد اجرا قرار می گیرند.