۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

زندگی گائِتانُو دونتزِتّی

زندگی گائِتانُو دونتزِتّی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: بِرگامُو، 1797
مرگ: بِرگامُو، 1848
ژانر ویژه: اپرای "بِل کانتُو"
آثار بزرگ: اکسیر عشق (1832)؛ لوکرتزیا بورجیا (1833)؛ لوسیا از لامِرمُور (1835)؛ دخترِ هنگ (1840)؛ دان پاسکو آلِه (1843).

اپرای ایتالیایی در اوایل قرن نوزدهم، تحت تسلط سه آهنگساز قرار داشت: روسّینی، که آهنگسازی را در سال 1829 رها کرد، بِلّینی، که در سن جوانی 33 سالگی در سال 1835 درگذشت؛ و دونیتزتّی. این سه تن پایه های آثار جوزِپِه وِردی را بنا نهادند.
دونیتزتّی در خانواده ای تهیدست در بِرگامُو متولد شد، ولی از اقبال خوش، قادر بود در مدرسه ای رایگان برای موسیقی، که توسط یوآن مایِر (1763)، آهنگساز اپرا و مدیر نمازخانه، در بِرگامُو تأسیس شده بود، حضور یابد. پس از دوسال تحصیلات تکمیلی در بولونیا، با سرعت و روانیِ حیرت انگیز، شروع به آهنگسازی کرد. در سال 1822 اپرای موفقی برای نمایشخانۀ آرژانتینو در رم نوشت، و سپس به ناپل نقل مکان کرد، در آنجا او طی چند سال آتی، تا پنج اپرا در سال، بیرون می داد. در سال 1828 با ویرجینیا واسّلی، دختر یک وکیل دعاوی ازدواج کرد، که او نُه سال بعد، در جریان یک همه گیری وبا، فوت کرد- واقعۀ اندوهناکی که دونیتزتّی هرگز از اثرات آن بهبودی نیافت.

پختگی

در سال 1830 دونیتزتّی اولین موفقیت بین المللی اش را با «آنا بولینا»، کسب کرد. از آن به بعد، او برای مراکز اپرایی دیگر از جمله میلان، می نوشت، جایی که او کمدیِ دلربای «اکسیر عشق» و تراژدیِ «لوکرتزیا بورجیا» را نوشت، که در دسامبر 1833 در لا اسکالا، به روی صحنه رفت. دو سال بعد با نوشتن «ماریا استواردا»، بر اساس نمایشنامه ای از شیلّر، دربارۀ ملکۀ اسکاتلند، کار خود را پی گرفت. اسکاتلند نیز برای بزرگترین موفقیت دونیتزِتّی، «لوسیا از لامِر مُور»، بر اساس رمان تراژیک والتر اسکات، انگیزه فراهم کرد، و آن اثر در سال 1835 در نمایشخانۀ سان کارلُوی ناپل، بر صحنه ظاهر شد. (صحنۀ مشهور «دیوانه» قهرمان زن نمایش، متجاوز از 150 سال بعد توسط گیلبرت و سُولیوان، در «رُودیگُور» مورد تقلید استهزاء آمیز قرار گرفت.)
در سال 1838 دونیتزتّی به پاریس رفت، و در آنجا آثار جدیدش- ازجمله «دخترِ هنگ»، «شهدا» و «محبوبه»- بی اندازه کامیابی حاصل کرد. ولی او مبتلا به سیفیلیس شده بود، و قابلیت های جسمی و ذهنی اش رو به زوال بود. در سال 1842 او به سمت مدیر نمازخانۀ دربار اتریش منصوب شد، ولی آخرین شاهکار اپرایی اش، «دان پاسکو آلِه»، در نمایشخانۀ ایتالیایی پاریس، در سال 1843، به اجرا در آمد. سرانجام، پیش از آنکه برای مرگ به خانه اش در بِرگامُو بازگردانده شود، او به یک آسایشگاه روانی سپرده شد.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر