۱۳۹۴ مهر ۵, یکشنبه

زندگی کارلُو جِزوآلدُو


زندگی کارلُو جِزوآلدُو

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         قرون وسطا تا رنسانس

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: ناپل، حدود 1560
مرگ: ناپل، 1613
ژانر های ویژه: موسیقی آوازی غیر مذهبی
کارهای بزرگ: 6 کتاب مَدریگال- آوازِ عاشقانۀ گروهی.

جزوآلدُو، شاهزادۀ ونُوزا، جایگاهِ منحصر به فردی را در تاریخِ موسیقی اشغال می کند: او هم آهنگساز بود (اگرچه آماتور) و هم یک قاتل. به یک خانوادۀ اشرافی شهر ناپل تعلق داشت: مادر او برادرزادۀ پاپ پیوسِ چهارم و خواهر یکی از کاردینال های برجسته بود، و عمویش اسقفِ اعظمِ ناپل بود- آمیزه ای پرقدرت و خطرناک از مذهب و سیاست که ویژگیِ بالاترین سطوحِ جامعۀ ایتالیایی آن عصر بود.

رسوایی

در سال 1586، پس از مرگِ برادر ارشدش، که عنوانِ خانوادگی را برای او به ارث گذاشت، با دختر عموی زیبایش، ماریا د،آوالُوس، دختر مارکیز پِسکارا، ازدواج کرد. چهار سال بعد او مچِ همسرش را با معشوق اشرافی اش، گرفت و گویا هردوی آنها را تا حد مرگ، خنجر آجین کرده بود، قتل دوگانه موجب توفانی از اعتراض شد، و جِزوآلدُو به املاکِ روستایی اش، عقب نشینی، و خود را وقفِ آهنگسازی کرد.
در سالِ 1594، از فِرّارا بازدید کرد، و در آنجا با لئونُورا د،اِسته، برادرزادۀ آلفونسو، دوکِ فِرّارا ازدواج کرد. این ازدواجِ دوم هم نافرجام از کار درآمد. به زودی لئونُورا از طبیعت درون نگر و افسردۀ شوهرش، خسته شد، و پس از آنکه تنها پسرشان، در طفولیت، درگذشت، جزوآلدُو به شکل فزاینده ای از دنیا کناره گیری کرد. او در آستانۀ جنون، به مثابه مردی تنها و تلخ کام، درگذشت.

هارمونی و تنافر (Dissonance)

جایگاهِ جِزوآلدُو در تاریخ موسیقی، با شش مجموعه از مَدریگال هایش تضمین شده است. بسیاری از این آثار، شاملِ مجسم ساختنِ متون حزن انگیز (شامل اشارات متعدد به درد، مرگ و اندوه)، با هارمونی کرُوماتیک (رنگ آمیزی شده) خارق العادّه، -شاید بازتابِ وضعیتِ ذهنیِ عذاب کشیده اش، است. چهار قرن بعد، عشقِ جِزوآلدُو به هارمونی ناموزون (Dissonant)، علاقۀ استاروینسکی را برانگیخته ساخت؛ ولی تأثیرِ همزمانِ اندکی برجای گذاشت، زیرا به عنوانِ نمونه ای افراطی از سبکِ "مانریست"- ادا و اصول- در موسیقی، تلقی می شد. با وجود این، او یکی از آهنگسازانی است که بر روی خندقِ میانِ رُنِسانس و بارُوک، پل زد.


۱۳۹۴ شهریور ۲۹, یکشنبه

زندگی ویلیام بِرد

زندگی ویلیام بِرد

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         قرون وسطا تا رنسانس

زندگی و آثار:
ملیت: انگلیسی
تولد: ؟ لینکُلن، حدود 1543
مرگ: اِستاندِن مَسی، اِسِکس، 1623
ژانر های ویژه: موسیقی مذهبی، ترانه، آواز گروهیِ عاشقانه، آثار کی بُرد، قطعات کانسُرت (گروهی) برای ویول (نوعی ویولن قدیمی)
کارهای بزرگ: مَس ها؛ سه مَسِ لاتین و یک مَس انگلیسی؛ سرودهای مذهبی (لاتین: Cantions sacrae) (1575)؛ 140 قطعه برای کی بُرد، از جمله «کوئینِس آلمان» ( The Queenes Alman) و «وُلسیز وایلد» (Wolsey’s Wilde).

به غیر از تالِس، غول دیگرِ قرن شانزدهم در موسیقی انگلیسی، شاگرد او، ویلیام بِرد بود: در سال 1563، در حدود سن 20 سالگی، بِرد به سمت ارگ نواز و رهبر گروهِ خوانندگان همسراییِ کلیسای جامعِ لینکُلن منصوب شد. او در سالِ 1568 ازدواج کرد و صاحب چندین فرزند شد. در سال 1570، رئیس نمازخانۀ سلطنتی لندن شد، در عین حال او با اشراف زادگانِ قدرتمند گوناگونی آشنایی پیدا کرد، که آهنگ هایش را به آنان تقدیم می کرد.

کاتولیسیسم

در زمانهای دشواری، هنگامی که او به عنوان یک متمردِ کاتولیکِ رومی، مشهور شد، و با نوشتنِ مَس هایی برای استفادۀ مخفیانۀ خانواده های سرشناس کاتولیک به خطر کردن ادامه می داد، بدون تردید، حامیان اشرافیش کمک می کردند تا بِرد در امان بماند.
سه مَس عالی لاتینِ او، به ترتیب در چهار، سه و پنج بخش، در سالهای 1590، علناً منتشر شدند، ولی پس از انتشار مجلد عظیم نت های موسیقی اش برای استفاده در مراسم عبادت کلیسایی کاتولیک، در بین سالهای 1605 تا 1610، در تملک داشتنِ این کتاب، تبدیل به یک جرم جزایی شد.

ترانه ها و موسیقی سازی

بین سالهای 1588 و 1611، بِرد سه مجموعه از مزامیر، ترانه ها و غزلیات، مجموعه های متنوعی از سرودهای انگلیسی، آوازهای چند صدایی، آوازهای گروهی عاشقانه (madrigals)، و قطعاتی برای کانسُرت ویول منتشر ساخت. موسیقی سازی او به ویژه عالی بود: در زمینۀ هنر موسیقیِ کانسُرت (به خصوص موسیقی فانتزی برای ویول)، و موسیقی کی بُرد، او یک استاد سرآمد بود. ملکه الیزابتِ اول و درباریانِ او مخصوصاً به پاوان ها و گالیاردهای او عشق می ورزیدند. موسیقی کی بُرد او در مجموعه های گوناگونی، از جمله: کتاب ویرجینالِ- نوعی ساز زهی قدیمی- فیتز ویلیام، کتاب بانوی من، نِوِل و پارتینا، مجموعه ای که در سال 1613 به صورت مشترک به همراهِ آثارِ جان بال (1628-1563) و اُرلاندُو گیبِن (1625-1583)، چاپ و منتشر شد، به منظور استفاده های اشرافی، ظهور پیدا کرد.

سالهای متأخر زندگیِ بِرد در خانه ای مجلل در اِسِکس، سپری شد، و در همانجا او درگذشت. موسیقیِ کلیساییِ لاتینِ او تا اواسطِ قرن نوزدهم، در محاقِ فراموشی قرار داشت، با وجودِ این، سرودهای آنگلیکنِ (مربوط به کلیسای انگلستان) او همواره محبوبیت خود را حفظ کزد. آوازهای گروهیِ عاشقانه و موسیقیِ با نشاطِ کی بُردش در اوایل قرن بیستم، بازیابی شد. حداقل دو سازندۀ آوازهای گروهیِ عاشقانۀ انگلیسی از شاگردانِ او بودند، و نفوذِ او بر روی موسیقیِ انگلیسی ژرف بود.

۱۳۹۴ شهریور ۲۲, یکشنبه

زندگی تامِس تالِس


زندگی تامِس تالِس

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         قرون وسطا تا رنسانس

زندگی و آثار:
ملیت: انگلیسی
تولد: ؟ کِنت، حدود 1505
مرگ: گرینویچ، 1585
ژانر ویژه: موتِت های پولی فونیک به زبان های لاتین و انگلیسی
کارهای بزرگ: موتِتِ- شکل موسیقایی آوازی کلیسایی بر اساس یک ملودی اقتباس شده، همراه با بخش های دیگر در کونترپوآن- «امید به دیگری» (لاتین: Spem in alium ) (حدود 1570)؛ مرثیۀ اِرمیای نبی (لاتین: Lamentations of Jeremiah)؛ موسیقی مقدس (لاتین: Cantiones Sacrae).

تامِس تالِس، آهنگساز انگلیسی، در طول عمر دراز و پربارش به چهار پادشاه خدمت کرد: هِنری هشتم، اِدواردِ ششم، مِری تودِر و الیزابت اول. گرچه او در خانواده ای کاتولیک متولد شد، عمدتاً به واسطۀ سازگار ساختن سبک موسیقی اش با مقتضیاتِ اوضاع و احوال، و خودنمایی کم، از عصر به شدت خطرناکِ تحولات و آزارهای مذهبی، جان به در برد.

انحصار سلطنتی

احتمالاً به عنوان یک بومی زادۀ شهرِ کِنت، اولین سِمَت ثبت شدۀ تالِس، ارگ نوازی در صومعۀ بِنِدکتیِ- از راهبان کاتولیک رومی که پیرو قدیس بِنِدیکتوس هستند- دووِر بود. سپس در حوالی سال 1853 او به گروه همسراییِ کلیسایِ (Abbey) والتام در نزدیکیِ لندن پیوست. اَبِی در سالِ 1540، در طولِ فرمانرواییِ هِنریِ هشتم، منحل شد، و تالِس خادمِ کلیسای جامعِ کَنتِربِری شد. از حوالی سالِ 1572 تا هنگامِ مرگ، او با شراکت شاگردِ خود، ویلیام بِرد، سمت ارگ نواز و آهنگساز را در نمازخانۀ سلطنتی بر عهده داشت.
در سال 1575 تالِس و بِرد از الیزابت اول یک امتیاز ویژه دریافت کردند، که انحصارِ 21 سالۀ چاپِ آثار و مقالاتِ موسیقی در انگلستان را به آنان واگذار می کرد. اولین کتابِ منتشر شده توسط آنها، مجموعۀ مشترکی از 34 ترانۀ مذهبی (Cantions Sacrae)، در پنج و شش فصل بود.

شفافیت متنی

تالِس عمدتاً برای موسیقیِ کلیسایی اش، به یاد آورده می شود: تنظیم متن هم به زبانِ لاتین و هم به زبانِ انگلیسی، بسته به اینکه چه نوع اوضاع مذهبی غالب باشد. یک خصیصۀ درخور توجه سبک او دور شدن یک گام از کونترپوآنِ مطنطن و پر زرق و برق به سمت دِکلاماسیونِ هجایی ساده تر بود که در آن متن به شفافی قابل شنیدن باشد: در این رابطه او در حالِ نشان دادنِ راهی بود که به دوران بارُوک انجامید.
در موتِت 40 بخشی «امید به دیگری»، که با یک مقدمۀ 20 بخشی آغاز می گردد، مهارت او در زمینۀ تکنیک های چند صدایی (Cotrapuntal) به قدر کفایت آشکار می گردد. نغمۀ سرود مذهبی که به نام «کانُنِ»- آهنگی که در آن یک ملودی که در بخشی آغاز می شود، در بخش یا بخش های دیگر، قبل از آنکه نغمۀ اولی پایان یابد، تکرار می شود- تالِس شناخته شده است (بعداً به عنوانِ یک نغمۀ سرود مذهبی با کلماتِ «افتخار به تو، خدای من، در این شب»، جا افتاد)، برای مزامیرِ موزونِ پارکِر، اسقف اعظم، در سالِ 1567، نوشته شد، و نغمۀ دیگر توسط وان ویلیامز به عنوانِ مادۀ اصلی اثر خود به نامِ «آهنگِ خیالی بر روی تِمی از تامِس تالِس» (Fantasia on a Thomas Tallis) (1910)، مورد استفاده قرار گرفت.



۱۳۹۴ شهریور ۱۵, یکشنبه

زندگی تُوماس لوئیس دِ ویکتوریا

زندگی تُوماس لوئیس دِ ویکتوریا

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         قرون وسطا تا رنسانس

زندگی و آثار:
ملیت: اسپانیایی
تولد: آویلا، حدود 1548
مرگ: مادرید، 1611
ژانر ویژه: آثار غنیِ پولی فونیکِ مذهبی
کارهای بزرگ: مَس رکوئیم (سوگواری) برای ماریا، ملکۀ وارثۀ امپراطور (1603)؛ 20 مَس؛ 16 مانیفیکا (سرود کلیسایی).

ویکتوریا ( به ایتالیایی، تومازُو لودوویکو دا ویتوریا نیز نامیده می شود)، در کنار پالِسترینا و لاسُو یکی از بهترین آهنگسازانِ قرن شانزدهم، به شمار می رود. او در خانواده ای متشخص در آویلا متولد شد. در آنجا خوانندۀ پسر گروهِ همسراییِ کلیسای جامع بود (یکی از عموهایش در آنجا کشیش بود)، و همان جا، در مدرسه ای یسوعیِ بسیار معتبر، حضور یافت. در سال 1563 به کالجِ یسوعیِ آلمانیِ رُم اعزام شد، احتمالاً آنجا درس آهنگسازی را از پالِسترینا فرا گرفت. هشت سالِ بعد، خودِ او در آنجا آموزگارِ موسیقی شد، سرانجام تا هنگام ترکِ آنجا، در اوایلِ سال 1577، به سمت کشیشی منصوب شده بود. او مقام قاضی عسگری را در سَن جیرُو لامو دلّا کارتیا به دست آورد، ولی از درآمدهای کلیسایی در اسپانیا نیز، که توسط پاپ گِرِگوریِ سیزدهم به او اعطا می شد، بهره مند بود.

مادرید

در سالهای آغازینِ دهۀ 1580، ویکتوریا تصمیم گرفت که می خواهد به اسپانیا بازگردد، و پادشاه، فیلیپِ دوم، او را به سمتِ قاضی عسگریِ خواهرِ خود، ماریا، ملکۀ وارثۀ امپراطور، که در مادرید زندگی می کرد، منصوب کرد. ویکتوریا از سال 1587 تا هنگامِ مرگِ ملکه در 1603، در خدمت او بود، متعاقباً تا هنگامِ مرگِ خودش در صومعه ماند، و پیشنهادهای متعددی را از سوی سایر کلیساهای جامع رَد کرد.
از سال 5-1592، او دوباره به رُم مسافرت می کرد تا بر چاپِ کتابی از مَس ها نظارت کند، و همچنین در مراسمِ تدفینِ پالِسترینا هم، حضور یافت.
اگرچه ویکتوریا، آنسان که درخورِ شأن کشیشی اش بود، تنها موسیقی مذهبی می نوشت، آثار او فاقد وقار و سنگینی هستند، و یک طبع شادِ طبیعی را برملا می سازند. 20 مَس او، همه در زمان حیاتش منتشر شدند: بسیاری از آنهابر اساسِ موتِت ها، آنتیفون ها و مزامیر خودش هستند، با این وجود، «میسّا پرو ویکتوریا»، یک مس نبرد است که بر شالودۀ ترانه ای فرانسوی به نامِ لا گِر (جنگ: La guerre) قرار دارد. همچنین 16 آهنگِ مانیفیکا به صورتِ دست نویس، چندین اثرِ نیایشی کوتاهترِ دیگر، و زنجیره ای بسیار مورد ستایش از موسیقی برای هفتۀ مقدس، از جمله نُه آهنگِ سوگواریِ (Lamentations) پر احساس از او موجود است.