۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه

زندگی یوهان سباستیان باخ

زندگی یوهان سباستیان باخ

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ باروک

زندگی و آثار:
ملیت: آلمانی
تولد: آیزنباخ، 1685
مرگ: لایپزیگ، 1750
ژانر های ویژه: موسیقی مذهبی برای مراسم عبادت کلیسایی پروتستانهای آلمان، به خصوص کانتات – قطعه ای موسیقی آوازی-، موسیقی کی برد، و سازی.
آثار بزرگ: کنسرتوی های براندنبورگ (1721)؛ 4 سوئیت ارکستری؛ 7 کنسرتوی هارپسیکورد- نوعی پیانوی قدیمی-؛ 3 کنسرتوی ویولن؛ واریاسیون های گُلدبِرگ (1722)؛ کلاویۀ خوش خلق (44-1722)؛ متجاوز از 200 کانتات؛ شور سن جان (1723)؛ شور سن ماتیوس (1729)؛ اُراتوریو ی–قطعه ای آوازی و چند بخشی با همراهی ارکستر و آواز جمعی- کریسمس (1734)؛ کنسرتوی ایتالیایی (1735)؛ پیشکش موسیقایی (1747)؛ مَس در سی مینور (1749)؛ هنر فوگ- قطعه از موسیقی که در آن یک نوا یا بیشتر، ارائه می گردد و با الگویی پیچیده، تکرار می شود (1750)

برای بسیاری از عاشقان موسیقی، موسیقی یوهان سباستیان باخ، یک نیاز عمیق روحانی را ارضا می کند: بی زمان است، کیفیتی جدا از پختگی، که فقط از عهدۀ آهنگسازی بر می آمد که خود را به خدا نزدیک می دید. درست همان گونه که محل تولد باخ، زیر سایۀ وارتبورگ قرار داشت، که در قلّۀ آن قلعه ای مستقر بود که در آن، مارتین لوتر، اصول بنیادین الهیات پروتستان را به بحث می گذاشت، زندگی او نیز تحت تسلط شیفتگی اش به ایمان پروتستان لوتری قرار داشت و موسیقی او وقف خدمت به آن می شد.

سالهای نخستین

برخلاف بسیاری از معاصران جهان وطنی اش، باخ تمام عمر کاری اش را در آلمان سپری کرد- عمدتاً در مناطق مرکزی تورینگن و ساکسونی. او در میان سلسله ای بالا بلند از ارگ نوازان و آهنگسازانی متولد شد که به عنوان ارگ نواز کلیسا، رهبران گروه کر، موسیقی دانان شهرداری و بسیاری دربارهای کوچک شاهزادگان و دوک نشین ها که در منطقه در حال پا گرفتن بود، کار می کردند. پدر باخ، آمبروسیوس خودش به عنوان موسیقی دان توسط شورای شهر آیزناخ، استخدام شد، جایی که یوهان سباستیان، در 21 مارس 1685، در آنجا متولد شد.
پس از آن که تا سن ده سالگی، پدر و مادرش را از دست داد، باخ برای زندگی با برادر بزرگترش، یوهان کریستف، که متأهل بود و ارگ می نواخت، به اُردُروف فرستاده شد. چنین محتمل به نظر می رسد که یوهان کریستف در آموزش موسیقی به برادر جوانش نقش داشت، ولی هنگامی که یوهان سباستیان به سن 15 سالگی رسید، دیگر برای او در اُردُروف جایی نبود، و او یک جای خالی در مدرسۀ سن میکائیل در لونبورگ، 320 کیلومتر دورتر، در شمال آلمان را اشغال کرد.
آنجا او از یک تحصیلات منسجم برخوردار شد، در حالی که در گروه کر آواز می خواند، ولی تحصیلات رسمی او در سال 1702، به پایان رسید.

آرنشتات و مولهازن

در سن 17 سالگی، باخ به تورینگنِ آبا و اجدادی خودش بازگشت تا شغلی دست و پا کند. پس از یک دورۀ موقت نوازندگی ویولن در دربار دوک نشین وایمار، به عنوان ارگ نواز در کلیسای جدید آرنشتات، نه چندان دور از وایمار، به کار گمارده شد.
آنجا او با جدّیت تمام شروع به آهنگسازی کرد، و در زمستان 6-1705، زیارت مشهور خود از لوبِک، 420 کیلومتری به سمت شمال (این طور گفته می شود که این مسیر را پیاده طی کرد)، به انجام رسانید، تا نواختن ارگ نواز مشهور، دیتریخ بوکستهوده- Deitrich Buxtehude- را بشنود.
پس از بازگشت به آرنشتات، رابطۀ باخ با شورای کلیسا وخیم شد (او خصلتی سرکش و گاهی هم پرنخوت داشت که باعث ایجاد مشکل با همۀ کارفرمایانش می شد)، و در تابستان 1707، آنجا را ترک نمود تا سمت جدیدی را به عنوان ارگ نواز در شهر آزاد امپراتوری به نام مولهازن، حدود 58 کیلومتری جنوب غربی، برعهده گیرد. حالا حقوق او آنقدر بود که احساس کند قادر به ازدواج با عموزادۀ دوّمش، باربارا باخ است. ولی علیرغم اینکه زندگی شخصی او استوار شده بود، باخ به سرعت از شرایط در مولهازن ناراضی شد، و در سال 1708 دوباره به دوک نشین وایمار نقل مکان کرد.

وایمار

در اوائل قرن هجدهم، وایمار فقط شهری کوچک محلی مانند شهرستان های دیگر بود- دوران عظمت آن، قرار بود حدود 80 سال بعد فرا برسد، زمانی که ساکنان آن گوته، ویلاند و شیلّر می شدند. شغل باخ ارگ نوازی در نمازخانۀ کاخ دوک نشین بود ولی شش تن از فرزندانش- ازجمله آهنگساز آینده، ویلهلم فریدمن (84-1710) و کارل فیلیپ اِمانوئل (88-1714)- در همان سالهای اقامت در وایمار، در کلیسای شهر سن پیتروپُل غسل تعمید داده شدند.
در همین جا بود که باخ با جدیت شروع به ساختن کانتات برای اجرا در دربار و همچنین فراهم نمودن موسیقی سازی برای ارکستر دربار کرد. اوّلین سالهای اقامت او در وایمار، با شادمانی و خلاقیت همراه بود، ولی بعد از سال 1713، روابط او با کارفرمایش، دوک ویلهلم ارنست، رو به وخامت گذارد و در سال 1717، باخ شغل رهبری ارکستر در دربار شاهزادۀ لئوپولدِ منطقۀ آنهالت کوتِن را پذیرفت. دوک آنقدر از دادن مجوز رفتن به او ناخرسند بود که او را به مدت یک ماه در حصر خانگی قرار داد. سرانجام در دسامبر 1717، خانوادۀ باخ اجازۀ عزیمت را دریافت نمود.

کوتن

در حالی که بیشتر آثار باخ تا سال 1717، کارهای ارگی و کانتات های مذهبی بود، از آن پس ذخایر آهنگ های سازی موجود در دربار کوتن را که در دسترس داشت، مورد بهره برداری قرار داد. بیشتر آثار او در آنجا عرفی بود، زیرا شاهزاده لئوپولدِ کالوینیست کمتر تقاضا برای موسیقی مذهبی داشت. در میان آثاری که در این دوره ساخت، شش کنسرتوی براندبِرگ برای ترکیبات گوناگونِ سازی، همراه با کنسرتوهایی برای ویولن (از جمله کنسرتوی دوبل در رِ مینور)، سوئیت های ارکستری، سونات هایی برای هارپسیکورد، ویولن، و فلوت، سوئیت هایی برای ویولن سل سولو و سونات ها و پارتیتا هایی- ترکیبی از قطعات موسیقی شبیه سوئیت- برای سولوی ویولن، یافت می شوند. این آثار نشان می دهند که باخ از طریق مطالعۀ آثار کورِلّی و ویوالدی، کاملاً جذب سبک ایتالیایی شده بود.

ازدواج مجدد

در ماه مه 1720، هنگامی که باخ همراه با کارفرمایش در چشمۀ آب معدنی به سر می برد، ماریا باربارا به صورت ناگهانی فوت کرد. باخ سال بعد دوباره ازدواج کرد: عروس او، آنّا ماگدالِنا ویلکِن (60-1701)، ثابت کرد که گنجینه ای برای شوهرش بود، هم از نظر خانه داری و هم از نظر حرفه ای (او دختر یک موسیقی دان و خواننده بود، هارپسیکورد می نواخت و آثار موسیقی را بازنویسی می نمود). چهار فرزند باخ را به ارث برد، و 13 فرزند دیگر نیز به آنها اضافه کرد، از جمله آهنگساز آینده دیگری، یوهان کریستیان (82-1735)، که بعدها با نام "باخ انگلیسی" به شهرت رسید، زیرا بیشتر عمر حرفه ای خود را در آنجا گذراند.
مدّت کوتاهی بعد از ازدواج، باخ شروع کرد به تدوین دو کتاب نت کی برد، برای همسرش، که از جمله شامل 15 اینوِنسیون، سمفونی و چندین پیش درآمد و فوگ، که بعداً با آثاری دیگر با نام "کلاویۀ خوش خلق"، گردآوری شد.
در سال 1721، شاهزاده لئوپولدِ آنهالد-کوتن، با عموزادۀ خود ازدواج کرد و زندگی به صورت جبران ناپذیری در دربار کوتن تغییر یافت. پرنسس سبکسر جدید نسبت به موسیقی بی علاقه بود، و باخ به زودی احساس کرد که مجبور به ترک آنجاست- احتمالاً با مقداری تأسف. در ژوئن سال 1722، سمت خوانندۀ مذهبی مدرسۀ توماس در لایپزیگ خالی شد. شورای شهر، تِلِمان را می خواست، ولی او نمی توانست شغل خود را در هامبورگ رها کند، بنابر این، پس از مذاکرات فراوان، باخ را به این سمت منصوب نمودند. در 22 مه 1723، او به اقامتگاه جدیدش در مدرسۀ توماس اسباب کشی کرد، و تا هنگام مرگش در 27 سال بعد، در آنجا ماندگار شد.

لایپزیگ

سالهای اقامت باخ در لایپزیگ، جایی که از او نه تنها خواسته می شد که تدریس کند، بلکه برای دو کلیسای اصلی شهر، سن توماس و سن نیکولاس، موسیقی تدارک ببیند، نسبتاً یک نواخت بود، ولی به علت مخالفت های تند او با شورای شهر بر سر دستمزد و شرایط کار، دچار مشکل می شد. با وجود این، آن سالها به طور شگفت انگیزی پر بار بود. یکی از کارهای اصلی او نوشتن، تمرین کردن و رهبری اجرای کانتات برای مراسم یکشنبه در دو کلیسا بود و برونداد کارهای او حدود 250 اثر جاندار از این دست برای خوانندگان، گروههای کر، و ارکسترها بود که عمدتاً بر اساس نواهای کُرال مشهور پروتستان نوشته شده است.
به علاوه، او دو تنظیم شکوهمند بر روی ذاستان های عاشقانه بر طبق "سن متیو و سن جان"، مَس در سی مینور، اُراتوریوی کریسمس و دیگر آثار مذهبی تهیه کرد که همۀ منابع گردآوری شدۀ مکتوب آوازی و سازی موجود را در آنها جاسازی کرد.
نزدیکی های آخر عمرش، چندین کتاب موسیقی کی برد منتشر شد، ولی شهرت باخ محلّی باقی ماند. در میان آخرین آثار بزرگش، واریاسیون های گلدبرگ برای هارپسیکورد، که گفته می شود برای یک اشرافی مبتلا به بیخوابی نوشته شده اند: "هدیۀ موسیقایی" بر اساس موضوع یک فوگ، که توسط فردریک کبیر در هنگام ملاقات باخ با او، در پوتسدام در سال 1747، طرح ریزی شد، و اثر تقریباً رؤیایی هنر فوگ، مجموعۀ مختلطی از کانُن ها- قطعه ای از موسیقی که در آن خواننده ها یا نوازنده ها، به نوبت ملودی یا نوا را تکرار می کنند- که باخ در طول سالیان آخر زندگی اش، هنگامی که شروع به از دست دادن بینایی اش کرد، روی آنها کار می کرد- یافت می شوند. هنگام مرگ، او تقریباً به طور کامل کور شده بود، و بیوۀ خود را در وضعیت مضیقۀ هولناک مالی قرار داد. تا هنگام مرگ باخ، مد های موسیقی به سرعت در حال تغییر بود، و به موسیقی او به چشم آنتیک نگریسته می شد.
در دوران زندگی اش او بیشتر به عنوان یک ارگ نواز شهرت داشت تا آهنگساز. برخلاف موتزارت و یا بتهوون، او نفوذ پس از مرگ اندکی داشت تا اینکه مِندِلسون شاهکارهای کُرال او را در قرن نوزدهم دوباره کشف کرد، و آثار او دوباره آغاز به نواخته شدن کرد. حالا او به عنوان یکی از بزرگترینِ همۀ آهنگسازان، گرامی داشته می شود.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر