۱۳۹۵ اسفند ۱, یکشنبه

زندگی آنتون بروکنِر

زندگی آنتون بروکنِر

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک های متأخر

زندگی و آثار:
ملیت: اتریشی
تولد: آنسفِلدِن، 1824
مرگ: وین، 1896
ژانر های ویژه: سمفونی، موسیقی کلیسا
کارهای بزرگ: سمفونی، از جمله شمارۀ 4 (رمانتیک، 81-1874)، شمارۀ 7 (1883)، شمارۀ 8 (90-1885) و شمارۀ 9 (ناتمام، 1896)؛ تو دئوم- تو خدائی- (1884).

نام بروکنر اغلب با نام مالر پیوند می خورد- ولی فقط به این دلیل که هردو اتریشی بودند و هر دو سمفونی های مهمی در مقیاس بزرگ نوشتند. در همۀ جنبه های دیگر، آنها بسیار متفاوت بودند.
پدر بروکنِر در آنسفِلدِن در اتریش مرکزی، مدیر یک مدرسۀ روستائی و ارگ نواز بود. آنتون، ارشد ترین فرزند از پنج کودک زنده مانده، توسط پدرش تحت تعلیم قرار گرفت، و تا سن ده سالگی ارگ نواز ورزیده ای شده بود. او همچنین در صومعۀ نزدیک، سن فلوریان، با سنت موسیقایی کاتولیک آشنا شد، و پس از مرگ پدرش، او در آنجا در سن 13 سالگی، به عنوان خوانندۀ کُر، پذیرفته شد. مقرر بود که سن فلوریان در کانون زندگی بروکنر باقی بماند، و او وصیت کرد که همانجا در زیر ارگ، به خاک سپرده شود.
بروکنر حرفه اش را به عنوان یک مدیر معمولی مدرسه در دو روستای دوردست آغاز کرد. عاقبت در سال 1845، به عنوان آموزگار و سپس نوازندۀ ارگ به سن فلوریان بازگشت. آهنگهای مهم نخستین او، منجمله یک مَس رکوئیم- آئین سوگواری- و «میسا زولمنِس» - نوعی موسیقی کُرال- در سی بِمُل، به سالهای اولیۀ اقامت او در آنجا باز می گردد.
تا سال 1855، بروکنر تصمیم گرفته بود که می خواهد موسیقی دان حرفه ای شود. هم زمان با کار کردن به عنوان ارگ نواز در کلیسای جامع لینتس، در یک دورۀ آموزش مکاتبه ای هارمونی و کُنتِرپوان، در هنرکدۀ موسیقی وین نام نویسی کرد. در سال 1861، در سنی بالا، یعنی 37 سالگی، با کارنامه ای درخشان، فارغ التحصیل شد. ولی هنوز احساس می کرد که در زمینۀ دانش موسیقایی کمبود دارد، و به دنبال آموختن شکل سمفونیک و نحوۀ تنظیم آهنگ برای ارکستر از نوازندۀ اصلی ویولن سل و رهبر ارکستر تماشاخانۀ شهرداری لینتس بود، همو او را درگیر مطالعۀ کامل آثار بتهوون و مندِلسون کرد.

تأثیر واگنِر

تا بدینجا بروکنر از مهارت کافی برخوردار بود ولی به عنوان آهنگساز، برجستگی خاصی از خود بروز نداده بود. سپس در سال 1863، تان هاوزرِ* واگنر را شنید، و این تجربه، زندگی او را دگرگون کرد. منکوب نبوغ واگنر، بروکنر بلافاصله آغاز کرد که خود در نوشتن آثار سمفونیک، دستی بیازماید. در اواسط سالهای 1860، او در بسیاری از اجراهای موسیقی واگنر، حضور یافت، و حتی زمانی که اعتماد به نفس در حال شکوفا شدنش او را به سمت ساخت سه مَس و سمفونی شمارۀ 1 در دُ مینور (6-1865) هدایت کرد، با این مرد بزرگ ملاقات نمود.
پس از ابتلا به یک ناهنجاری عصبی منتج از پرکاری شدید، بروکنر سرانجام متقاعد شد که برای کرسی استادی در هنرکدۀ موسیقی وین، تقاضانامه ارسال کند. در سال 1868، او به این سمت برگمارده شد. همچنین او ارگ نواز نمازخانۀ سلطنتی وین شد، و کمک بلاعوضی برای ساختن آهنگ از حکومت دریافت داشت. تا زمان مرگ، او در وین زندگی کرد، و فقط گاهگاه برای بازدید از پاریس و لندن، مکان هائی که رسیتال- تک نوازی- های ارگش با تحسین های پرشوری مورد استقبال قرار می گرفت، از آنجا خارج میشد.
در وین (جائی که در سال 1875 به عنوان مربی در دانشگاه، استخدام شد)، بیشتر انرژی خود را وقف ساختن سمفونی می کرد. بین سالهای 1871 تا زمان مرگش، او هشت سمفونی دیگر تولید کرد (شمارۀ 9 ناتمام ماند).
علیرغم شهرت روزافزون بروکنر، او با مخالفت ها و دشمنی های عظیمی از جانب دو منشأ ضد واگنری روبرو بود. ارکستر فیلارمونیک وین یا سمفونی های او را با بهانۀ "غیر قابل نواختن" رد می کرد یا عمداً در اجرای آنها کارشکنی می نمود، و منتقد صاحب نفوذ، ادوارد هانسلیک- یکی از حامیان برامس- از هر فرصتی استفاده می کرد تا سمفونی های بروکنر را، به خصوص سمفونی سومش را (که بروکنر، در یک غلیان مشتاقانۀ قهرمان پرستی، نابخردانه نام واگنر را بر روی آن گذاشته بود)، مورد حمله قرار دهد. بروکنر که طبیعتاً فاقد اعتماد به نفس، و به شکلی مهلک از عزت نفس بی بهره بود، از دخالت های خیرخواهانه ولی گمراهانۀ "دوستان" نیز، که او را مجاب می ساختند تا پارتیسیون*های سمفونی هایش را کوتاه کند و در جهت سهولت فهم، آنها را مورد اصلاح قرار دهد، در رنج بود. بسیاری از سمفونی های او، هنوز در نسخه هایی با ترکیبات متنوع، موجود هستند.
اولین موفقیت واقعی بروکنر در سن 60 سالگی اش، با اولین اجرای سمفونی هفتم در سال 1884، در لایپزیگ حاصل شد. او سرانجام با وجود اینکه به اصلاح پارتیتورهایش به شکلی وسواس آمیز، ادامه می داد، مورد پذیرش انتقاد آمیز قرار گرفت. راه افتخارات رسمی در طول آخرین دهۀ حیاتش به روی او گشوده شد. او مردی ساده، پرهیزگار، اُمّل بود و هرگز ازدواج نکرد، اگرچه با پیشنهاد ازدواج یک به یک به گروهی از زنان جوان، آنها را بهت زده ساخت. او وسواسی بیمارگونه نسبت به اجساد مردگان داشت، و وصیت کرد که کالبد خود او باید مومیایی شود.


*تان هاوزر: نام اپرایی از واگنر

*پارتیسیون: قطعه ای از موسیقی نوشته شده

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر