۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

زندگی گابریِل فُورِه



زندگی گابریِل فُورِه

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون


مترجم: منوچهر خاکی
دورۀ رمانتیک های متأخر 




زندگی و آثار

ملیت: فرانسوی

تولد: پامیِر، آرییِژ، 1835

مرگ: الجزیره

ژانر های ویژه: ترانه، موسیقی مجلسی و پیانو

کارهای بزرگ: ترانه ها و چرخه-آواز؛ موسیقی پیانو، از جمله سوئیت دالّی (1897)؛ پاوان (1887)؛ رکوئیم -قطعه ای موسیقی برای مراسم یادبود- (1888)؛ «پیلیئاس و میلیزاند» (1892)؛ پِنِلُوپ (1913).



فُورِه در مدرسۀ نیدِرمایِر پاریس، شاگرد محبوب سن سانس بود. همانند آموزگارش، او نیز یک نوازندۀ پیانو و ارگ پر استعداد بود، و حرفۀ خود را به عنوان ارگ نواز رِن شروع نمود. در سال 1871، او نوازندۀ ارگ سَنت سولیپس پاریس شد، و در بنیانگذاری انجمن ملی موسیقی نیز فعال بود، جایی که اولین اجرای بسیاری از آثار خودش، در آنجا انجام شد.

نامزدی فُورِه با ماریان ویاردُو (دختر یک خوانندۀ مشهور)، سه اثر مجلسی زیبا به بار آورد: اولین سونات ویولن، اولین چهارنوازی پیانو، و بالاد برای پیانو. این ازدواج که دو پسر به ارمغان آورد، خوش فرجام نبود، و فوره دلخوشی را نزد زنان دیگر جستجو می کرد، از جمله اِمّا بارداک (دومین همسر دِبوسّی)، که برای او چرخه-آواز «ترانۀ زیبا» را نوشت و برای دختر او، هِلِن (با نام مستعار دالّی)، سوئیتِ دالّی برای دو نوازی پیانو را نوشت.

فُوره به تأمین زندگیِ خود، از طریق نواختن ارگ، ادامه داد، و فقط در اوقات فراغتش قادر به آهنگسازی بود. او با ژانرهای مقیاس کوچک خشنود تر بود: بسیاری از ترانه های لطیف و ابهام آمیز او، تنظیماتی است بر روی اشعار شاعر سمبولیست (نماد گرا)، پُل وِرلِن. نوشتن رِکوئیم مشهورش- احتمالاً مشهورترین اثر او-، بیست سال طول کشید تا به پایان برسد. در اواخر سالهای 1890، او به عنوان ارگ نواز اصلی کلیسای مادلِنِ پاریس، منصوب شد، و نیز استاد آهنگسازی در مدرسۀ عالی موسیقیِ پاریس شد، جایی که راوِل نیز جزء شاگردانش بود. او در سال 1905 مدیر مدرسۀ عالی موسیقی شد.

تا سن 50 سالگی، فُورِه در جامعۀ پاریسی (دوستان او از جمله مارسل پروست)، معروف بود. تا آن زمان او تلاشش را برای کار بر روی آثار مقیاس-بزرگتر، از جمله موسیقیِ متن برای نمایشنامۀ مائِتِرلینک، به نام «پیلئاس و میلیزاند» (که به دبوسّی و سیبلیوس نیز الهام بخشید)، سوئیت ارکستری به سبک قرن هجدهم، «ماسک ها و برگا ماسک ها» (1919)، و آثار صحنه ای «پرومتِئِه» و «پِنِلُوپ»، آغاز کرده بود.



او در سال 1920 از هنرستان عالی موسیقی بازنشسته شد، و سرانجام قادر شد که خود را تماماً وقف آهنگسازی کند، اگرچه تا این زمان او در حال از دست دادن شنوایی اش بود. آثار متأخر او عمدتاً برای ترکیب بندی مجلسی، از جمله سه نوازی و پنج نوازی پیانو بودند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر