۱۳۹۳ مهر ۱۵, سه‌شنبه

زندگی آنتونیو ویوالدی

زندگی  آنتونیو ویوالدی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون

مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ باروک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: ونیز، 1678
مرگ: وین، 1741

ژانر ویژه: موسیقی سازی به خصوص کنسرتو ویولن

کارهای بزرگ: متجاوز از 400 کنسرتو منتشر شده به صورت مجموعه، شامل "هماهنگی الهامبخش"-L’estro ormonica- (1711)؛ مصیبت هماهنگی و خلاقیت –Il ciemento dell”armonica e dell’inventione- (1725- 12 کنسرتو که چهار تای نخستین آن، چهار فصل است).

برای بسیاری از مردم، نام ویوالدی فقط با یک قطعۀ موسیقی- چهار فصل (Le Quattro Stagioni)، پیوند خورده است، که بیشمار بار ضبط شده است. ولی بسیاری از دیگر گوهر های برونداد ویوالدی نیز، ارزش کاوش دارند: او یکی از پرکارترین و تأثیرگذارترین آهنگسازان زمان خود بود، و بدون مشارکت او در پیشرفت شکل کنسرتو، موسیقی سازی آهنگسازان بعدی از جمله باخ، لطف کمتری می داشت.

کشیش سرخ

ویوالدی در خانۀ یک نانوا که بعداً تبدیل به یک ویولنیست حرفه ای شد، و از او بود که آنتونیوی جوان، موسیقی را فراگرفت، در هنگام یک زلزلۀ خفیف، پا به عرصۀ دنیا نهاد. در سال 1693، شروع به آموختن برای کشیش شدن، کرد، در حالی که هنوز در خانۀ پدری زندگی می کرد و به درس های ویولن اش ادامه می داد. در سال 1703، به سمت کشیشی منصوب شد، و موهای سرخ شگفتی آورش، نام مستعار کشیش سرخ- il prete rosso- را نصیب او ساخت، گرچه زندگی کلیسایی کاملاً با مزاج او سازگار نبود، و به دفعات او خود را با مقامات کلیسا ناجور یافت. در سال رتبه دهی در کلیسا، ویوالدی به سمت مربی ویولن در هنرستان بیمارستان مریم مقدس، یک یتیم خانۀ ونیزی که برای دختران جوان مسکن و تحصیلات فراهم می نمود، منصوب گردید.
در آنجا موسیقی از احترام زیادی برخوردار بود، و اعتبار آن چنان بود که هنرمندان پیشرو در کنسرت های آن شرکت می جستند. از ویوالدی درخواست شد که دانش آموزان را تعلیم دهد، با آنان تمرین کند و از آلات موسیقی نگهداری کند. شغل اوّلیۀ او شش سال به طول انجامید، که در آن دوران، مجموعه ای از 12 تریوی سونات های مجلسی- Sonate da Camera- و مجموعه ای از سونات های سولوی ویولن را منتشر ساخت. قبل از آن او شروع به نوشتن کنسرتو، کرده بود که ابزار مورد علاقۀ او شد.

کنسرتو های ویوالدی

از میان همۀ آنچه که ویولدی نوشت، بیش از 200 کنسرتوی ویولن، حدود 27 کنسرتوی ویولن سل، حدود دوازده کنسرتو برای فلوت، سه کنسرتو برای فلوت پیکولو، بیست کنسرتو برای اُبوا، 37 کنسرتو برای باسون ( آلت موسیقی ای که انگشت شماری از آهنگسازان برای آن کنسرتو نوشته اند)، و بسی بیشتر، کنسرتوهای دو نفره و چند نفره، کنسرتوی می مینور برای چهار ویولن، اپوس 3 شمارۀ 4، بسیار شهرت دارد.
عناوین خیال پردازانۀ برخی از کنسرتو های او، فرصت های فراوانی به ویوالدی برای نوشتن توصیفی می داد.  همانند اثر مشهور "چهار فصل" که به صورت برنامه ریزی شده، فعالیت های فصلی مثل اسکیت روی یخ (زمستان)، شکار (پاییز)، و گوش سپردن به آواز پرندگان (بهار) را توصیف می کند، عناوین آنها: طوفان در دریا، دلداده، شکار، و شیپور پست را در بر می گیرد.
مجموعه ای از 12 کنسرتو برای یک، دو و چهار ویولن سولو در سال 1711 در آمستردام تحت عنوان "هماهنگی الهامبخش" منتشر شد و فوراً در سراسر اروپا به فروش رفت (باخ نسخۀ کی برد را از روی پنج تا از آنها تهیه کرد). مجموعۀ 12 تایی دیگری (زیاده روی- (La Stravaganza، در سال 1714، پدیدار شد و از آن پس، برای موسیقی ویوالدی، تقاضا رو به فزونی گذاشت (مجموعه ای که "چهار فصل" را در بر می گیرد، در سال 1725، به انتشار رسید). او همچنین حدود 60 کنسرتوی بزرگ – Concerto Grossi- برای سازهای زهی و باس نوشت.
در سال 1711، ویوالدی به پیِتا بازگشت، و در آنجا از فرصت برای نوشتن موسیقی مذهبی و موسیقی سازی، استفاده نمود. اثر شاد او به نام "گلوریا"، امروزه، هنوز بیشترین مورد اجرا را دارد. تا هنگام مرگ، او به نهاد کلیسا متعهد باقی ماند، اگرچه غیبت های پی در پی او، امری رایج نبود. او همچنین آغاز به نوشتن اپرا ( در مجموع حدود 45 اثر) برای دربارهای متعدد ایتالیا و اپراخانه ها، از جمله، مانتوآ، ونیز و رم نمود. چندین اثر او اخیراً احیا شد، اگرچه هنوز علاقۀ به آنها، جنبۀ آکادمیک دارد.

سقوط از قلّۀ وقار


ویوالدی بیشتر دو دهۀ آخر عمرش را در سفر گذراند. حوالی سال 1725، درگیر عشقی با شاگرد خوانندۀ خود، آنّا ژیراود شد. مقامات کلیسا نمی توانستند از این نفخۀ رسوایی در اطراف "کشیش سرخ" خرسند شده باشند و در سال 1737، او به دلیل رفتار غیر کشیشانه، دچار ممیزی شد. در سال 1741، ویوالدی سفری مرموز به وین را بر عهده گرفت (شاید با کار آنّا به عنوان خوانندۀ اپرا مرتبط بوده است). در 28 ماه ژوئن وارد وین شد و یک ماه بعد از آن، ظاهراً به دلائل نامعلومی، مرگ به سراغ او آمد. تکبر و خودپسندی، دشمنان زیادی برای او فراهم آورد، ولی تأثیر او پس از مرگش، بسیار سترگ بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر