۱۳۹۵ شهریور ۱۴, یکشنبه

"آتشپاره های توانا"


"آتشپاره های توانا"

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

دورۀ خیزش ملّی گرایی


این جمع خارق العادّه از عرق خورهای قهّار، که آهنگسازانی به غایت آماتور بودند، نام مستعارشان ("مُوگوچایا کوچکا") را، ولادیمیر اسازُوفِ منتقد، در سال 1867، به آنها بخشید. رهبر خودخواندۀ آنان بالاکیرِف بود، در حالیکه بورودین، به عنوان شیمیدان فعالیت می کرد، ریمسکی-کُرساکُف افسر نیروی دریایی بود و سزار سوئی، مهندس ارتش بود، و پر استعداد ترین آنها، مُوسُّورگسکی، صاحب منصب اداری بود، که تا حدی با بی اعتنایی سایرین مواجه بود. با وجود این نفوذ آنها بر روی موسیقیِ روسی در اواخر قرن نوزدهم، عظیم بود.

میلی بالاکیرِف

ملیت: روسی
تولد: نووگورود، 1837
مرگ: سن پترزبورگ، 1910
ژانرهای ویژه: ارکستری رمانتیک و آثار پیانو، با استفاده از شیوه های بیان روسی
کارهای بزرگ: اُوِرتور بر روی درونمایه های روسی (1864و 1858)؛ دو سمفونی؛ ایسلامی (1869)؛ آثار متعدد دیگری برای پیانو؛ منظومۀ سمفونیک تامارا (1882).

بالاکیرِف آموختن دروس پیانو را در اوان کودکی نزد مادرش آغاز کرد، و نوازندۀ چیره دست پیانو شد. در زمانی که هنوز بسیار کم سن و سال بود، با موسیقی میخائیل گلینکا، در ارتباط قرار گرفت- یکی از اولین آهگ هایش یک فانتزی گیانو بود، بر روی اپرای لای گالاینکا، «زندگی برای تزار». گلینکا بالاکیرف را آکنده از احساس نیرومند ملّی گرایی روسی، به خصوص در زمینۀ موسیقی ساخت.
در اوایل سال های 1860، بالاکبرف اقدام به گردآوردن گروه کوچکی از مریدان هم مشرب به گرد خود، نمود، و نقش بزرگی نیز در بنیانگذاری مدرسۀ آزاد موسیقی سن پترزبورگ ایفا کرد (او در سال 1868، مدیر آنجا شد).
از این دوره، مراحل آغازین دلمشغولی های دوگانۀ بالاکیرف- جمع آوری موسیقیِ عامیانۀ روسی از مناطق دور دست، و تدوین آثار سایر آهنگسازان- شکل گرفت. بالاکیرف مستعد حمله های بیماری مزمن و افسردگی بود، و هرگز یک آهنگساز پر کار نشد. اثر منفرد او که دارای اجراهای متناوب است، اثر وحشتناک دشوار «فانتزی شرقی»، برای پیانو، به نام «ایسلامی» است. اعتبار اصلی او به عنوان یک منتقد سازش ناپذیر آهنگسازان دیگر بود. در میان دیگران، چایکوفسکی، نیز قربانی انتقادات گزندۀ بالاکیرف شد.
از مریدان بالاکیرف، سزار سوئی (1918-1835)، کم اهمیت ترین بود. او حدود 15 اپرا و سایر آثار صحنه ای نوشت، که همۀ آنها تا کنون از گنجینۀ آثار موسیقی ناپدید گشته اند.




الکساندر بُورُودین

ملیت: روس
تولد: سن پترزبورگ، 1832
مرگ: سن پترزبورگ، 1887
ژانرهای ویژه: اپرا و آثار ارکستری از طریق شیوۀ بیان روسی و شرقی
کارهای بزرگ: سمفونی شمارۀ 2 در سی مینُور (1877)؛ در استپ های آسیای میانه (1880)؛ کوارتت سازهای زهی شمارۀ 2 (1885)؛ شاهزاده ایگُور (1887)

بُورودین فقط یک اپرا نوشت، ولی موسیقی آن هنوز هم یک برنامۀ کنسرت آثارپرطرفدار است. بورودین فرزند نامشروع یک شاهزادۀ سالخوردۀ روس، توسط مادر فرهیخته . مهربانش پرورش یافت، و پیش از موقع علاقه به موسیقی را از خود نشان داد. اما عشق نخستین او علم بود، و او یک استاد تراز اول شیمی شد و مدرسۀ طبی برای بانوان نأسیس کرد.
در سال 1862 بورودین با بالاکیرِف ملاقات کرد، و بلافاصله کار بر روی یک سمفونی را آغاز کرد. در سال 1867 با موفقیت سترگی، آن سمفونی به اجرا درآمد، و او کار بر روی سمفونی دومش را شروع کرد. مدت کوتاهی پس از آن، در سال 1870، او کار بر روی اپرای «شاهزاده ایگُور» را آغاز کرد، که ساختن آهنگ آن 17 سال بعد به طول انجامید، و در زمان مرگ او همچنان ناتمام باقی ماند. علی رغم اینکه متعاقباً ریمسکی-کرساکف این کار را به پایان رسانید، این اثر به ندرت مورد اجرا قرار می گیرد، ولی قطعۀ نامألوف «رقص های پولووتزیَن» که پردۀ دوم آن را پایان می دهد، (با تنظیم ارکستر ریمسکی-کرساکف)، همانند سمفونی دوم در سی مینور و نغمۀ شبانه از کوارتت سازهای زهی دوم، همیشه بسیار محبوب بوده است. بسیاری از مشهورترین نغمه های بورودین پایه های "تقدیر" موسیقایی 1953 را شکل بخشیدند.

ماسّورگسکیِ محجوب

ملیت: روس
تولد: کارُوُو، 1939
مرگ: سن پترزبورگ، 1881
ژانرهای ویژه: اپرا از طریق شیوۀ بیان ملی گرایانه، آثار پیانو، ترانه
کارهای بزرگ:   بوریس گودُونوف (1872)؛ خووانشچینا (5-1872)؛ تصاویر یک نمایشگاه، برای پیانو (1874)؛ شب بر روی کوه عریان (1877)؛ ترانه ها؛ چرخه آوازها

به ظنّ قوی اصیل ترین آهنگ ساز گروه "پنج نفره"، ماسّوگورسکی، به دلیل عدم ثبات ذهنی تشدید شده ناشی از شرب خمر مفرط، به بن بست رسیده بود. او استعداد زودهنگامی را از خود نشان داد و یک نوازندۀ چیره دست پیانو شد، ولی مقرر شده بود که او یک صاحب منصب نظامی شود. تعلیمات خود را تکمیل نمود و وارد فوج نخبگانِ پِرِئُو براژنسکی شد، ولی پس از دو سال از تعهد خود انصراف داد. تا آن زمان او بالاکیرِف را ملاقات کرده بود، و همراه با او مطالعۀ جدی موسیقی را آغاز کرده بود.
سپس مشکلات مالی او را مجبور ساخت که در حالی که مشغول کلنجار رفتن با اولین اپرای خود، به نام «سالامبُو»، بر اساس رمانی از فلوبر بود، در دستگاه اداری شغلی بگیرد. اگرچه او پروژه های متنوعی را با اشتیاق فراوان آغاز نمود، ولی تنها معدودی از آنها را به پایان رسانید، و سه اپرای بزرگش- بوریس گودونف، مشغله های خووانسکی و بازارِ سوورُوچینستی- همه در زمان مرگش درست پس از زادروز چهل و دوسالگی ( درنتیجۀ صرع ناشی از دائم الخمری)، ناتمام رها شده بود. او همچنین برای قطعۀ ارکستری اش به نام «شب بر روی کوه عریان»، الهام گرفته شده از سَبت جادوگران، یکی از تصاویر نمایشگاه تابلوهای کارتینکی، نوشته شده برای پیانو و سپس تنظیم شده برای ارکستر توسط راوِل، و چرخه آوازهای تکان دهنده اش: «پرورشگاه» (1870)، بی آفتاب (1874) و ترانه ها و رقص های مرگ (7-1875)، به خاطر آوررده می شود.

نیکلای ریمسکی-کرساکف
ملیت: روس
تولد: تیخوین، نزدیک نُووگورود، 1844
مرگ: لیوبِنسک، نزدیک سن پترزبورگ، 1908
ژانرهای ویژه: اپرا بر اساس داستانهای تخیلی روسی
کارهای بزرگ: سفید برفی (1881)؛ هوس اسپانیایی (1887)؛ سوئیت شهرزاد (1888)؛ اُوِرتور واسکِرِسنایا (1888)؛ سادکُو (1898)؛ تزار سَلتان (1900)؛ داستان شهر ناپیدای کیتژ (4-1903)؛ جوجه خروس طلایی (7-1906).

فعال ترین و سرشناس ترین عضو گوه «آتشپاره های توانا» (و جوان ترین آنان)، ریمسکی کرساکف، در یک خانوادۀ مرفه دریانورد و نظامی متولد شد. او ترتیبی اتخاذ کرد تا کار حرفه ای اش به عنوان افسر نیروی دریایی را با شغل دوم خلاقانه اش، در زمینۀ آهنگسازی در هم بیامیزد. در سال 1871 او استاد آهنگسازی و سازبندی هنرستان عالی موسیقی سن پترزبورگ شد.
همانند همکاران موسیقی دانش، او عمیقاً تحت نفوذ آثار ملی گرایانۀ گلینکا قرار داشت، و او نیز زیر افسون بالاکیرِف قرار داشت. توانایی اصلی کورساکف تنظیمات برای ارکستر بود و استعداد او برای رنگ آمیزی ارکستری، تلفیق شده با هارمونی های نامألوف با صداهای شرقی، موجب خلق آثار پرطراوتی از جمله «هوس اسپانیایی»، سوئیتِ سمفونیک شهرزاد، با الهام از قصه های هزار و یکشب، و اُوِرتورِ جشنوارۀ عید پاک روسی، شد. این آمیزۀ مسرت بخش دستمایه های عامیانۀ روسی و شرق گرایی، همچنین نت نوشته های بسیاری از 15 اپرایش را نیز سیراب ساخت.
ریمسکی کُرساکُف همانقدر که برای آثار خودش وقت صرف می کرد، برای آثار دوستانش نیز وقت می گذاشت. او مسئولیت تنظیمات ارکستری و تکمیل آثار دیگران را بر عهده داشت، از جمله برای «شاهزاده ایگُور» بورودَن، و چندین اثر موسورگسکی، از جمله «شب بر روی کوهِ عریان» و اپراهای «بوریس گودونُف» و «خووانشچینا». طبیعتاً او رنگ آمیزی ارکستری جا افتادۀ خویش را در این آثار مورد استفاده قرار می داد، و قرارش بر این بود که گرایش مدرن در اجرا تا آنجا که مقدور باشد، به سرچشمه های خود باز گردد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر