۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

سِرگِئی راخمانینُف

سِرگِئی راخمانینُف

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

  • دورۀ رمانتیک های متأخر

زندگی و آثار
تولد: سِمیُونُووُ، 1873 ؛
مرگ: بِوِرلی هیلز، 1943
ژانرهای ویژه: کنسرتو پیانو، موسیقیِ تکنوازی پیانو
آثار بزرگ: چهار کنسرتو پیانو؛ چهار سمفونی؛ چهارپیش درآمد برای پیانو (1910-1892)؛ راپسپودی بر روی تِمی از پاگانینی (1934) .
راچمانینُف آخرین آهنگساز از یک سُنَتِ آهنگساز-نوازندۀ پیانوی بزرگ، از رمانتیک های روس بود. حوزه دراماتیکِ موسیقی او، در ترکیب با غم زدگیِ خاطره انگیز روسی، یک گیرایی قدرتمند را واجد می گرداند. سه سمفونی وچهار کنسرتو پیانویِ او بسیار شیفته دارد.
او ابتدایی ترین دروس پیانوی خود را نزد مادرش، یک نوازندۀ آموزش دیدۀ پیانو، فرا گرفت. در سال 1882 خانوادۀ او به سَن پترزبورگ نقل مکان کردند، ودر آنجا راچمانینُف وارد هنرستان عالی  موسیقی شد. ولی هنگامی که والدینش از هم جدا شدند، او به مسکو منتقل شد، و در آنجا نزد آموزگار سخت گیر، نیکلای زوِرِف و از سال 1888 به بعد ، نزد الکساندر زیلُوتی (1945-1863) برای نواختن پیانو و آنتون آرِنسکی (1906-1861) برای آهنگسازی، به تحصیل پرداخت. او از کلاس پیانوی مدرسه عالی موسیقیِ  مسکو در تابستان 1891، با تکمیل همزمان اوّلین کنسرتو پیانو خود، فارغ التحصیل شد.
سال بعد، اپرای تک پرده ای او، «آلِکُو»  عالی ترین جایزۀ آهنگسازی کنسرواتوار را نصیب او ساخت،  و اندک زمانی پس از فارغ التحصیل شدن ، یکی ازمحبوب ترین قطعاتش، پیش درآمد در دُ دیِز برای پیانو  را نوشت.

در سال 1897، وقتی که اوّلین سمفونی او، در رِمینُور، در یک کنسرت سمفونی روسی، به رهبری الکساندر گلازونوف، به اجرا درآمد، ورق خوش اقبالیِ راچمانینُف برگشت. این اجرا یک فاجعه بود.
(شایعه شد که گلازونوف مست بوده است) و منتقد موسیقی، سزارگوئی، قطعه رابه مثابه یک سمفونی برنامه ریزی شده « دربارۀ هفت طاعون مصر » توصیف کرد. تا سال 1945 ، این اثر اجرای دوباره نداشت. راچمانینُف از یک اختلال عصبی، رنج می برد، و تا سه سال نمی توانست هیچ آهنگی بسازد. در زمان مقتضی او به یک درمان هیپنوتیسمی، نزد دکتر نیکلای دال تن در داد، که اعتماد به نفس را به او باز گرداند و او را قادر ساخت که کار بر روی کنسرتو پیانوی دوم را آغاز کند، موومان آهسته آن، به مثابه تأثیری به یاد ماندنی درسال 1945 درفیلمِ دیوید لین، به نام «برخورد کوتاه»، مورد استفاده قرار گرفت. راچمانینُف اوّلین اجرای کنسرتوی خود را در نوامبر 1901 به دکتر دال تقدیم کرد، وچند ماه بعد پس از اتمام کانتاتَش ، «بهار»، او با دختردائیِ خود، ناتالیا ساتینا ازدواج کرد. درطول چند سال بعد او خود را با ساختن اُپرا مشغول کرد، تا زمانیکه  بیماری دخترش، ایرینا، خانواده را مجبور ساخت که در سال 1906 به  دِرِسدِن نقل مکان کنند. در آنجا او دوّمین سمفونی اش، (موومان آهسته به همراه کلارینتِ نفسطولانیِ آن، یک شاهکار در زمینۀ قطعه نویسی، است)، اوّلین سوناتِ پیانو، ومنظومۀ سمفونیکِ «جزیره مرده»، الهام گرفته شده توسط هنرمند سوئیسی آرنولد بوکلین دریک تابلوی نقاشی ، را تکمیل نمود.
درسال 1909 راچمانینُف اوّلین بازدیدش از آمریکا را انجام داد، و در آنجا او با کاری جدید، کنسرتو پیانویِ سوّم، به مسافرتِ کاری پرداخت. درخلال چند سال بعد او تابستانها را در ملک ییلاقی خود می گذراند، در آنجا او 13 پیش درآمد برای پیانو، اُپوسِ 13(1910)، مراسم عبادت کلیساییِ سَنت جان کریسُستُم (1910)، تابلوهای اِتُود برای پیانو، اُپوسِ 33(1911)، 14 ترانه اُپوسِ 34، و سوناتِ پیانوی دوّم (1913) را نوشت. در مدت زمستانها او به عنوان نوازندۀ پیانو به مسافرت می پرداخت، روالی منظم و تکراری که تا زمان وقوع جنگ جهانی اوّل ادامه پیدا کرد. سایر آهنگ های عمدۀ این دورۀ زمانی، سمفونی  همسرایانۀ «ناقوس ها» (1913)، «نگهبانی تمام شب»، برای همسرایی بدون همراهیِ ساز (1915)،  را در بر می گیرد.

آمریکا

در سال 1917، وضعیت خطرناک سیاسی در روسیه،  راچمانینُف و خانواده اش را وادار به تبعید کرد، نخست به سوئد، و سپس به امریکا، جایی که برای بقیۀ عمر آنجا ماندگار شد. از سال 1918 به بعد، او کم می نوشت، وبیشتر اوقاتش را به اجرا می گذراند. کنسرتو پیانوی چهارم در سال 1926 نوشته شد، ولی وقتی که نتواست به موفقیتِ همترازِ کارهای پیشین نائل گردد، راچمانینُف وادار شد که در آن تجدید نظر و آن را کوتاه سازد.

در سال 1931 او آخرین اثر تکنوازی پیانوی خودرا، «واریاسیون هایی بر روی تِم کورِلّی» را ساخت و کار را با راپسپودیِ درخشانی، بر روی تمی از پاگانینی، برای پیانو و ارکستر(1934)، سمفونی سوّم (8-1935)، و رقص های سمفونیک، آخرین اثر او(1940)، دنبال کرد. تا اوایل سال 1943، او خسته و بیمار بود، ولی به مسافرت ادامه می داد. او چهار روز پیش از هفتادمین زادروزش، در28مارس1943، درخانۀ خودش دربِوِرلی هیلز، در اثر ابتلا به بیماریِ سرطان، درگذشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر