۱۳۹۶ مرداد ۲۹, یکشنبه

رّوچُّو بوزُونی

رّوچُّو بوزُونی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

  • سالهای آغازین قرن بیستم


زندگی و آثار
ملیت: ایتالیایی
تولد: ایمپِلُوی، نزدیک فلورانس، 1866
مرگ: برلین، 1924
ژانر ویژه: آثار پیانوی زبردستانه، اپرا
کارهای بزرگ: کنسرتو پیانو (1904)؛ آرلِککینُو (16-1914)؛ دکتر فاوست (24-1916).

همانند اسکریابین، نوازنده و آهنگساز، فرُّوچُّو بوزُونی نیز یک آدم تکرو و در حد خودش مهم، ولی نه عمیقاً متنفذ بود. از نظر محل تولد، ایتالیایی بود اما بخش عمدۀ زندگی حرفه ای اش را در آلمان و اتریش سپری کرد. پدرش یک نوازندۀ کلارینت ایتالیایی بود، و مادرش نوازندۀ پیانویی با تبار آلمانی. والدین بوزُونی خود، آموختن موسیقی به صورت جدی به او را آغاز کردند، و او اولین رسیتال (تک نوازی) در منظر عموم خود را در سن هشت سالگی اجرا کرد.

در سال 1876 خانواده به گراتز عزیمت کرد، در آنجا بوزُونی در سن 12 سالگی، اجرایی از استابات ماتِر خودش (اینک گمشده) را رهبری کرد. سپس او به وین رفت و در آنجا با برامس ملاقات کرد و مجموعه ای از شش تمرین و «اِتُودی به شکل واریاسیون»، نوشته شده توسط خود را به او اهدا نمود. برامس توصیه کرد که بوزُونی باید به لایپزیگ برود، در آنجا او با موسیقی دانان سرشناس ملاقات کرد، و دومین چهارنوازی سازهای زهی خود را نوشت. او همچنین با بازنویسی آثار باخ مطابق با سبک عصر خود، اقدام به آغاز تنظیمات برای ارگ بر روی آن آثار نمود.

در سال 1890 بوزُونی با دختر یک مجسمه ساز سوئدی، که او را در هلسینکی ملاقات کرده بود، ازدواج کرد (یکی از پسران او نقاش شد). برای مدت کوتاهی او در مسکو به تدریس پرداخت، ولی سپس تصمیم گرفت که حرفه اش، به عنوان نوازندۀ پیانوی کنسرت را در ایالات متحدۀ آمریکا از سر گیرد. در سال 1894 او در برلین مستقر شد. در آنجا او کنسرتهای ارکستری پیشروترین موسیقی، از جمله آثار دبوسّی، بارتوک، دلیوس و فُورِه را ترویج می کرد.

بوزُونی همچنین به آزمونهای هارمونیک جسورانه- شبیه به شوئِنبِرگ، اگرچه با رویکردی متفاوت- در آثار موسیقی خودش، به خصوص در مجموعه ای از شش سوناتینا برای پیانو (20-1910)، دست زد. موسیقی ارکستری او یک کنسرتو پیانوی خارق العادّۀ پنج موومانی که یک همسرایی صدای مردانه با یک کُنسِرتینُوی متداول تر برای کلارینت و ارکستر مجلسی را با هم تلفیق می کند، را در بر می گیرد. در نزدیکی های زمان پایان زندگی اش، او دلمشغول آثار صحنه ای، از جمله «حق انتخاب عروس»، بر اساس نوشته ای از ای. تی. اِی. هافمَن (1912)، و «دکتر فاوست» (بر اساس نوشتۀ مالرُو)، شد که در هنگام مرگش ناتمام ماندند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر