۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۰, یکشنبه

زندگی ریشارد اشتراوس

زندگی ریشارد اشتراوس

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک های متأخر

زندگی و آثار:
ملیت: آلمانی
تولد: مونیخ، 1864
مرگ: گارمیش، 1949
ژانر های ویژه: منظومه-سمفونی رمانتیک متأخر، اپرای واگنری
کارهای بزرگ: منظومه سمفونی «مکبِث» (8-1886)، «دُون ژوان» (9-1888)، «مرگ و تغییر شکل» (9-1888)، «تا شوخی های شاد اویلنشپیگل» (5-1894)، «چنین گفت زرتشت» (6-1895)، «دون کیشوت» (7-1896) و «زندگی یک قهرمان» (8-1897)؛ اپراهای «سالومه» (1905)، اِلِکتِرا (1909)، دِر رُزِنکاوالیِر (1911) و «زنی بدون سایه» (12-1911)؛ «هوس» (1-1940)، آخرین چهار ترانه (1948).
ریشارد اشتراوس همانند راچمانینوف، آهنگسازی بود که دورۀ خود را پشت سر گذاشت. اِلگار و سیبِلیوس اندک زمانی پس از جنگ جهانی اول، آهنگسازی را متوقف کردند، شاید با تشخیص اینکه روح قرن با پنداره های هنری شخصی آنان در تناقض بود؛ ولی معاصران آنها، اشتراوس و راچمانینوف بی اعتنا به تغییرات سبکی، از یک تابستان هندی رمانتیک متأخر بهره مند شدند.
پسر نوازندۀ اصلی شیپور در ارکستر دربار مونیخ، اشتراوس در سال 1864 متولد شد. پدر او فرانتس، در اولین اجرای «تریستان و ایزولده» (1865) و «آوازه خوان نورنبرگی» (1868)، تک نوازی شیپور را بر عهده داشت، ولی ریشارد جوان چندسالی دیرتر با اپراهای واگنر مواجه شد. او که به شکلی استثنایی کودک پر استعدادی بود، نواختن پیانو را از چهار سالگی، و ویولن را از هشت سالگی آموخته بود.
اولین اثر مهم اشتراوس، سِرِناد- قطعه موسیقی عاشقانه- برای سازهای بادی، در سال 1882، توسط اعضای ارکستر مشهور ماینینگن، در برلین اجرا شد، و رهبر آن ارکستر، هانس فون بلو به آهنگساز جوان سفارش ساخت یک سوئیت در سی بِمُل را داد. در طول این مدت اشتراوس همچنین اولین کنسرتوی شیپور خود، یک سونات ویولن سِل، یک سمفونی (شمارۀ 2، اولین اجرا در نیویورک)، و چندین مجموعه ترانه را نوشت. در تابستان 1885، اشتراوس دستیار بولو در ماینینگن شد و یک ماه بعد جانشین فون بلو شد. از آن زمان به بعد، کار حرفه ای او بین آهنگسازی و رهبری ارکستر تقسیم شد.

منظومه سمفونی ها

در سال 1886 اشتراوس به ارکستر دربار مونیخ ملحق شد، و در آنجا او به تئوریهای واگنر، آرتور شوپنهاور و منظومه-سمفونی های لیست علاقمند شد. اولین جسارت او در پرداختن به این ژانر، «از ایتالیا» به سال 1886 باز می گردد. بین 1889، وقتی که او به عنوان دستیار رهبر ارکستر اپرای دربار به وایمار رفت، و 1898، هنگامی که رهبر اصلی ارکسترِ دربار در برلین شد، مجموعه ای از هفت منظومه-سمفونی نوشت: «دون ژوان»، «مکبِث»، «مرگ و تغییر شکل»، «تا شوخی های شاد اویلنشپیگل»، «چنین گفت زرتشت»، «دون کیشوت» و «زندگی یک قهرمان». همراه با «سمفونی خانگی» و «سمفونی آلپ» (15-1911)، این آثار نمایانگر مهمترین آثار ارکستری اشتراوس هستند.

اپرا

 در هر صورت در زمینۀ اپرا بود که اشتراوس به شهرت دست یافت. با الهام از ازدواجش در سال 1893 با خوانندۀ سوپرانو، پولین دوآنا، او روابط عاشقانۀ خود با آواز- به خصوص صدای زنانه- را آغاز کرد. اولین اپرایش «گونترام» (1894)، یک شکست بود، و دومین آن «قحطی آتش» (1901)، به ندرت به اجرا درآمده است؛ ولی از «سالومه» به بعد او مجموعه ای از آثار شکوهمند و منحصر به فردخلق کرد که به ندرت خارج از گنجینۀ موسیقی جهان قرار گرفته اند. «سالومه» (بر اساس نمایشنامۀ رسوایی آور اُسکار وایلد) و «اِلِکتِرا» (بر اساس نمایشنامۀ سوفوکل) به نعمت نحوۀ برخورد رک اشتراوس در رابطه با مضامین آنها، منجر به یک رویداد مهیج در سطح جهانی شدند. از نظر موسیقایی، هر دو اثر تا حد زیادی مدیون واگنر بود؛ به خصوص «سالومه» شاهکاری است از شهوت انگیزی، جنبۀ اغراق آمیزی از رمانتیسیسم متأخر. حق تألیف «سالومه» به تنهایی، اشتراوس را قادر ساخت که برای خود ویلایی مجلل در گارمیش بسازد. اپرانویس «الکترا»، هوگو فون هوفمَنستال (1929-1874)، در طول دو دهۀ بعد با اشتراوس همکاری داشت: موفقترین همکاری آنها فکاهی مورتزارتی «دِر رُزِنکاوالیه» بود. با همراهی هوفمَنستال، به خلق آثاری همچون: «آریاند اوف ناکسوز»، «زنی بدون سایه» (17-1914)، «هِلِن مصری» (7-1923) و «آرابلّا» (33-1929)، که پس از مرگ هوفمَنستال تکمیل شد، ادامه داد. اپرانویسِ اشتراوس برای اپرای بعدیش، «زن ساکت» (4-1933)، استفان تسایگ یهودی بود، ولی جو سیاسیِ غالب در آلمان، اشتراوس را ملزم ساخت که یک اپرانویس اتریشی به نام یوزف گِرِگور را برای اپراهای بعدی اش انتخاب کند: «روز صلح» (6-1935)، «دافنه» (7-1936)، «عشق دانائه» (40-1938).
ساده لوحی سیاسی اشتراوس منجر به بهره کشی او توسط انجمن موسیقی رایش نازی شد، که در سال 1933 او را به سمت ریاست آن برگماردند، ولی دوسال بعد (دختر خوانده اش یهودی بود)، او را برکنار کردند. او دو سال جنگ را در وین گذراند (در آنجا او آخرین اپرایش، «هَوَس» را در سالهای 1-1940، نوشت)، ولی بعد هنگامی که توسط دادگاه نازی زدائی مورد بازجویی قرار گرفت و از اتهام وابستگی به نازی ها تبرئه گردید، به سوئیس عزیمت کرد.

آخرین آثار اشتراوس، عمدتاً سازی هستند: از جمله «دگردیسی» برای 23 ساز زهی سولو (1945، مرثیه ای برای ویرانی آلمان)، دومین کنسرتوی شیپور، کنسرتوی اُبوا- نوعی ساز بادی- سوناتینا- سونات ساده و کوتاه- برای سازهای بادی، و چهار تررانۀ درخشان واپسین (1948) برای آواز و ارکستر. او در سن 85 سالگی در منزلش در گارمیش زندگی را وداع گفت. 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر