۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

اَشکال بارُوک


اَشکال بارُوک

·         آهنگسازی در طول قرون

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی


موسیقی در دوران بارُوک (حدود 1600 تا 1750)، تحت تسلط تقاضای سیری ناپذیر برای اَشکال هنری تفریحی قرار داشت. خانواده های بزرگ سلطنتی و اشرافی، که قادر بودند از ارکسترهای متعلق به خود حمایت کنند، آهنگسازان را نیز برای پاسخ به نیاز مستمر برای آثار جدید، به استخدام خود در می آوردند. در قرن هجدهمِ اروپا، گستردگی ابعاد و ثروت بالندۀ طبقات متوسط نوظهور منجر به مردمی شدن تدریجی فضای درک موسیقایی و ظهور اجراها در سطح عموم مردم در سالن های کنسرت و اپراخانه ها شد.

موسیقی و نمایش

اپرا تفریحی محبوب در بسیاری از دربارهای شاهزادگانی شد که در سراسر نقاط اروپا پراکنده بودند؛ اولین اپراخانۀ عمومی در سال 1673 در ونیز افتتاح شد، و به دنبال آن در سراسر شهرهای بزرگ اروپا، این رویداد ادامه پیدا کرد. اشکال جدید موسیقایی نوین، از جمله رسیتاتیف و آریا- تک خوانی- برای انطباق با این ژانر شکل گرفت: رسیتاتیف به خواننده این امکان را می داد که داستان را با سرعت پیش ببرد، در حالی که آریا، با همراهی ارکستر، امکان توصیفات گسترده و تغزلی در رابطه با یک موقعیت یا احساس خاص را فراهم می ساخت.
دوران باروک در تسلط اپرای جدی (opera sierra) قرار داشت، اساس آن پی رنگ هائی بود که از اسطوره شناسیِ باستانی، افسانه یا تاریخ، با شخصیت های قهرمانی که مطابق با مفاهیم رفتاری پذیرفته شده، راضی به تقدیر خود بودند، اقتباس می شد. پرکارترین آهنگسازان اپرای قرن هفدهم، اَلِساندرو اسکارلاتّی و آنتونیو ویوالدی در ایتالیا، راینهارد کایتزِر در آلمان، و ژان باتیست لولی در فرانسه، بودند.
ولی در گستره ای وسیعتر، بزرگترین مظهر اپرای جدی ایتالیایی، هَندِل بود، که ترتیبی اتخاذ کرد تا شخصیت های اپراهایش، عواطف حقیقی بشری را تجسم بخشند. اپراهای او ماندگار شده اند، حال آنکه آثار معاصرانش به تاریخ سپرده شده اند. اپرایِ جدی تا زمان حیات موتزارت، دوام آورد، ولی تا آن زمان کم کم شنوندگان در حال تقاضا کردنِ نوعی از نمایش شده بودند که سرگرم کننده تر و طبیعت گرایانه تر باشد و غالباً با موضوعات فکاهی دست و پنجه نرم کند، و این در دستان گلوک و به خصوص موتزارت گُل داد.

اوراتوریو

با وجود مقاومت اولیه، حتی کلیسا هم نتوانست از تأثیات این رویدادهای تازه برکنار بماند. یک نوعِ مذهبی- و معمولاً غیر صحنه ای- از نمایش موسیقایی به نام اوراتوریو- قطعه ای آوازی و چند بخشی با همراهی ارکستر و آواز جمعی-، با استفاده از اَشکال موسیقایی مشابه با اپرا، ولی بر اساس داستانهای انجیلی، پا به عرصۀ وجود نهاد. اکثر آهنگسازان اپرا (همانند اِسکارلاتّی و ویوالدی)، اوراتوریو نیز می نوشتند، ولی باز هم این نمونه های عالی هَندِل بود که تا زمان حاضر ماندگار شد. آثار باخ به نامهای: «جان مقدس» و «شیفتگی های متی مقدس»، مربوط به داستان مرگ مسیح، مطابق با متون انجیلی، در ردیف همین ژانر قرار دارند.

اَشکالِ سازی

تقاضایی فزاینده برای موسیقی سازی خالص، منجر به پیدایش اَشکالِ جدیدِ دیگری، مثل سونات- تک نوازی یک ساز، معمولاً با همراهی پیانو-  شد. این هم به عنوان شکل مناسبی برای اجرای کلیسایی- سوناتا دا چیِزا (سونات کلیسا)، که آهنگساز ایتالیایی، کورلّی آن را به شکل یکسان چهار موومانی درآورد- و قرینۀ سبک تر آن، سوناتا دا کامِرا (سونات مجلسی)، که موومان هایی با تعداد نا مشخص، به سبک رقص، برای آن در نظر گرفته شد.
انواع رقص- گاوُتّه، مینوئه (رقص گام آهستۀ قرون 17 و 18 میلادی)، کورانت، آلماند، جیگوئه- جای خود را در میان آهنگ های سازی باز کردند، و تنوع گستردۀ آنها شالودۀ سوئیتِ- مجموعه ای از آهنگ های سازی (اصالتاً برای رقص) که به صورت متوالی نواخته شوند-، سبکِ بارُوک را شکل بخشید که توسط باخ و هَندِل به درجۀ کمال رسید.
شکل جدید دیگر کنسرتو بود، که در آن یک گروه کوچکی از سازها (بعدها یک ساز اصلی) در کنتراست – تضاد- با بدنۀ اصلی ارکستر قرار می گیرد (شکل ابتدائی تر آن کنسرتو گروسو نامیده می شود). در حالی که موسیقی رنسانس- دورۀ نوزائی در فرهنگ اروپا-، اصل تقارن را به عرش اعلا رسانده بود، موسیقی بارُوک بر زمینۀ کنتراست به رونق دست یافت.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر