۱۳۹۴ خرداد ۳۱, یکشنبه

سپیده دم یک عصر جدید

سپیده دم یک عصر جدید

·         آهنگسازی در طول قرون
برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی


چارچوب هارمونیکِ مقامی که در طول دوره های بارُوک و کلاسیک ایجاد شد، تا زمان چرخش قرن بیستم، هنگامی که سبکِ اَمپِرِسیونیستیِ سیال آهنگساز فرانسوی، کلُود دِبوسی، شروع به سست کردن تسلطِ قیودِ پردگانی کرد، جریان متداولِ موسیقایی باقی ماند.
در عین حال آرنولد شوئنبرگ، آهنگساز اِکسپِرِسیونیستِ آلمانی، به صورت مستقل، در حال کار بر روی یک دستگاه هارمونیک کاملاً جدید بود، که بر اصل برابری 12 نت گام غربی، استوار بود. دستگاه 12 نتی شوئنبرگ، که تسلط سنتی هارمونی سنتی را از میان برد، مخالفان زیادی داشت، و او هنوز حتی امروزه، یک آهنگساز "بد قِلِق" به حساب می آید، ولی کار او نفوذ فوق العاده ای بر روی آهنگسازان آینده، مثل پیروانش، بِرگ و وِبِرن، و آهنگسازان فرانسوی، بولِه و میسیان، داشت.
نوآوری های دِبوسی و شوئنبِرگ، با هارمونی های خام، نامتعارف (exotic) و ضرباهنگ های موسیقی عامیانۀ روسی ترکیب شد، و در آثار استراوینسکی، شخصیت مسلط موسیقی قرن بیستم، در هم ادغام گردید. از تنظیمات اولیۀ او برای برای باله های دیاگِلِو روس – «مرغ آتش» ( نوعی رنگارنگ از مرغ های آواز خوان [firebird])، «پِتروشکا» و «آیینِ بهار»- تا موسیقی 12 نتی که او در اواخر عمرش نوشت، استراوینسکی زنجیره ای از شاهکارهای اصیل را تولید کرد، و به شکلی مستمر، برای تطابق با سلیقۀ متغیرش، سبکش را بازآفرینی می کرد.
هم میهنان او پروکوفیِو و شوستاکویچ، مشارکت چشمگیری در موسیقی قرن بیستم داشتند- پروکوفیِو در زمینۀ باله، اپرا و کنسرتو؛ شوستاکُویچ عمدتاً و به ویژه در 15 سمفونی و 15 کوارتت سازهای زهی خود.
اروپای مرکزی دو چهرۀ شاخص دیگر از خود بیرون داد، هردو ادامه دهندۀ سنت های ملی کشورهای خود: بیلا بارتوک ( که فقط یک آهنگساز نبود، بلکه یک جمع آوری کنندۀ شاخص ترانه های عامیانه نیز محسوب می شد)، و لِئوش یاناچِک، که اپراهایش هم اینک به عنوان شاهکارهای هنری مورد تحسین قرار گرفته اند.
رخدادهای سیاسی اروپا در اواسط قرن بیستم، بسیاری از آهنگسازان برجسته (از جمله شوئِنبِرگ و بارتوک) را وادار به تبعید به آمریکا کرد. ولی ایالات متحدۀ آمریکا، نوآوران پروردۀ در خاک خودش را داشت: در حالیکه اِرن کاپلَند و لئونارد بِرِنستاین جریان غالب فرهنگ آمریکایی را، در آثار عامه فهم و بی اندازه محبوب خود، گرامی می داشتند، آهنگسازانی مانند چارلز آیو و جان کِیج، از موسیقی الله بختکی (aleatory)- که وابسته به شانس بود- تا موسیقی چند مقامی (polytonality)- موسیقی که در کلیدهای مختلف به صورت همزمان، نواخته می شود-، و حتی در حد سکوت کامل، فنون جدید آهنگسازی را به محک آزمایش می گذاشتند.

از زمانی که آلات جدید موسیقی، از جمله انواع الکترونیک آن، پدیدار گشتند، شیوه های جدید نشانه گذاری (نت نویسی) نیز برای کنار آمدن با آنها، به وجود آمده اند. در دهۀ پایانی قرن بیستم، بسیاری از آهنگسازان با ترجیحِ نت نویسی های رایانه ای، که آنها را قادر می ساخت تا قطعات و نت نوشته ها را به شکلی سریع، کارآمد و توأمان بسازند، روش های سنتی نوشتن موسیقی با قلم و کاغذ را رها کردند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر