۱۳۹۴ تیر ۷, یکشنبه

موسیقی آینده

موسیقی آینده

·         آهنگسازی در طول قرون
برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی



سپیده دمِ قرن بیست و یکم نوعی از موسیقی را عرضه می دارد که اصطلاحاً به موسیقی کلاسیک موسوم است، با سئوالات زیادی که باید به آنها پاسخ داده شود. دیگر یک "دستگاه" واحد برای پیروی کردن از آن وجود ندارد: اَشکال و سبک های موسیقایی نسل های پیشین، که سنگ بستر واژگانی هر آهنگسازی را شکل می داد، دور ریخته شده است. آهنگسازانِ کنونی یا باید خودشان آنها را بازسازی کنند، یا اصواتی کاملاً جدید بیابند. برخی- هریسون بِرتویسِل، پیتر مَکسوِل دیوس، جُرج بنجامِن و توماس آدِه در بریتانیا؛ استیو رایک و جان آدامز در ایالات متحدۀ آمریکا؛ هانس وِرنِه هِنتسِه در آلمان؛ لوچانو بریُو در ایتالیا؛ سوفیا گوبایلدولینا در روسیه- در حال کسب موفقیت هستند، به دیگران در حال حاضر فقط به عنوان مقلد یا با اهمیت حاشیه ای، نگریسته می شود.
از سالهای 1950 شکافی بین آهنگسازان "جدی" و مردم جامعۀ آنها پدیدار شده است. اکثریت گسترده ای از مردم به موسیقی راک و سایر اشکال عامه پسند گوش می دهند، و به موسیقی کلاسیک به مثابه یک ژانر اعیانی و نخبه گرا، که هیچ از آن نمی دانند، می نگرند؛ در حالیکه عاشقان موسیقی کلاسیک غالباً از طریق اصوات جدید ساخته شده توسط آهنگسازان معاصر، دچار حیرت می شوند، و موسیقی دوره های پیشین را ترجیح می دهند.

ولی قرن بیستم، بدون شک سهم قابل قبولی در ارائۀ آهنگسازانی که موسیقی شان پایدار خواهد ماند و شاید در گذر زمان محبوب تر شوند، داشته است، در حالیکه استعدادهای جوان فعلی، هنوز در حال لبریز کردنِ روی صحنه هستند. و همۀ موسیقی جدید هم غیر قابل دستیابی نیست: همانطور که خودِ شوئنبِرگ خاطرنشان کرد، "هنوز وُفورِ موسیقی خوب برای نوشته شدن در دُ ماژور وجود دارد!" 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر