۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

نمایشنامه و شعر در موسیقی

نمایشنامه و شعر در موسیقی

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک


شوبرت نقطۀ عطفی را در تاریخ موسیقی نمایندگی می کند. او اشکال کلاسیک اخلافش را به ارث برد، ولی در همان حال که سبک موسیقایی خودش اساساً کلاسیک بود، الهامات او رو به سوی عصر رمانتیسیسم داشت. یکی از خصوصیات کلیدی موسیقی رمانتیک، گره خوردگی عمیق آن با سایر اشکال هنری، به ویژه ادبیات یا نقاشی است. شوبرت به طور غریزی نسبت به شعر و نمایشنامۀ چهره های ادبی بزرگ زمان خود: گوته، فریدریش شیلر، فریدریش روکِرت، فریدریش کلوپشتاک، و لودویگ هُلتی، واکنش نشان می داد. نوشته های آنان حتی وقتی در رابطه با چهره ها یا رخدادهای تاریخی بود، عواطف عادی بشری را توصیف می کرد- عشق، شادی، غم و زیبایی های جهان طبیعی. یکی از نیرومندترین نمونه های رمانتیسیسم ادبی، رمان در قالب نامه نگاری، به نام "غُصه های وِرتِر جوان"، اثر گوته بود، که در سال 1774، منتشر شد. این اثر از عشق یک طرفۀ خود گوته به نامزد یکی از دوستانش، و خبر خودکشی دوست دیگری در نتیجۀ سرخوردگی از عشق، الهام گرفته شده بود. رمان وِرتِر تأثیر عظیمی بر روی جوانان اروپا داشت، و موضوع سودای عبث به یکی از موضوعات متداول در ادبیات آن دورۀ زمانی تبدیل شد.

طبیعت رام نشده

موضوع دیگر رمانتیک، برخورد با طبیعت بود، به خصوص در نمود های وحشی تر آن. نسل های پیشین به دنبال رام کردن طبیعت و کشت کردن مناظر طبیعی بودند؛ ولی هنرمندان و نویسندگان در اواخر قرن هجدهم- تحت تأثیر انگیزۀ تحریک شده توسط ژان ژاک روسو (78-1712) و مردود شمردن خردگرایی اش- در برابر دستورات اخلاقی تصنعی نویسندگان و فیلسوفان کلاسیک، که به جهانی به غایت نظام مند، معتقد بودند، واکنش نشان می دادند. هنرمندانی همچون تئودور ژِریکو، جی. اِم. دبلیو. تِرنِر و کاسپار دیوید فردریک، آغاز کردند به تجسم نمودن طبیعت نحیف و درماندۀ ابنای بشر، در هنگام رویارویی با پدیده های طبیعی دهشتناک همچون بهمن یا طوفان؛ در همان حال که نویسندگانی همچون لُرد بایرُن، ویلیام وُردز وُرث، پِرسی بیشه شلی و سِر والتر اسکات، عواطف انسانی را با روحیات سرکش طبیعی، شناسایی می کردند و از مناظر وحشی اروپای شمالی، به خصوص اسکاتلند یا مناطق دوردست تر اشغال شده توسط راهزنان در ایتالیا یا یونان، الهام می گرفتند.

تجسم عواطف

این حال و هوایی بود که شاهکارهای موسیقایی رمانتیسیسم آغازین در آن به وجود آمد. در میان این آثار، چرخه-آوازهای شوبرت "مولِرین زیبا"- Die schone Mullerin- قرار دارد که در آن صدای جویبار ( که با اجرای پیانو نمایانده می شود) همراه معادل نمایشی  طرد شدن و خودکشی می یابد و "سفر زمستانی" که در آن، هم خواننده و هم نوازندۀ پیانوی همراهی کننده با او، تصویری زنده از دل تنگی زمستانی را، با بازتاب دادن پوچی یأس آور در روح شخصیت اصلی نمایش، که مورد خیانت قرار گرفته است، مجسم می سازند.
برلیوز هیچ شنونده ای را در تردید نگه نداشت که در این اثر، معتادی جوان به تریاک، در خواب میبیند که محبوبه اش را کشته است و در حال رفتن به پای گیوتین است؛ در همان حال که موسیقی ارکستری مِندِلسون خاطرات روشن او از بازدیدهایش از ایتالیا و اسکاتلند را در خود ضبط می کند. بیشتر موسیقی شومان از الگوهای ادبی الهام گرفته می شد؛ همانند شوبرت، او نیز واکنشی آنی و سودایی در مقابل ادبیات از خود بروز می داد. در عین حال "منظومۀ سمفونیک" – tone-poem- که به تازگی توسط لیست ابداع شده بود، رسانه ای مطلوب برای واکنش نسبت به ادبیات یا هنر از آب در آمد.


اجراهای زبردستانه

نشانۀ دیگر رمانتیسیسم موسیقایی، تأکید آن بر روی فرد- آهنگساز، که نبردی غریبانه را بر علیه عدم درک شدن و تعصب را به پیش می برد، یا اجرا کنندۀ اثر- بود. قرن نوزدهم شاهد ظهور ستارگانی در عرصۀ اجرا بود، و از این طریق، اختلاف بین خالق اثر و نوازنده که تدریجاً بیشتر می شد، در قرن بیستم، مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از آهنگسازان قرن نوزدهم (شوپن، لیست، برامس، پاگانینی)، سنت پیگیری شده توسط موتزارت و بتهوون، در مورد نوشتن اثر موسیقی برای اجرا توسط خودشان را ادامه دادند، ولی آنها همچنین آغاز کردند به نوشتن موسیقی برای سایر نوازندگان زبر دست، مانند: پیانو نوازان، کلارا شومان (96-1819)، اوژن دالبِر (1932-1864) و همسرش تِرِزا کارنیو (1917-1853)؛ ویولن نوازان، جوزف یواخیم (1907-1831)، فردیناند داوید (73-1810)، کسی که مندلسون اولین کنسرتوی خود را برای او نوشت، و پابلو دو سارازاته (1908-1844)، که لالو، بروخ و سنت سائینس برای او کنسرتوهایی را به رشتۀ تحریر درآوردند، اهدا شوندگان کنسرتو توسط برامس و بروخ، و همچنین ریچارد موهلفِلد نوازندۀ کلارینت (1907-1856)، که برامس آثار بزرگ مجلسی اش را برای ساز او نوشت.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر