۱۳۹۳ آذر ۱۰, دوشنبه

زندگی جواکینو روسینی

زندگی جواکینو روسینی
برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی
·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: ایتالیایی
تولد: پیسارو، 1792
مرگ: پاریس، 1868
ژانر ویژه: اپرا (هر دو شکل فکاهی و جدی)
کارهای بزرگ: آرایشگر سِویل (1817)؛ سِمیرامیده (1823)؛ ویلیام تِل (1829)؛ استابات ماتِر (41-1832)؛ پُتیت مِس سُلمنسِل (1863)

حوالی اواخر قرن هجدهم، ایتالیا در حال پرورش آهنگسازان اپراهای سرگرم کننده، فضل فروشانه، ولی به شکلی انکار ناپذیر، نا مانا بود. آهنگسازانی مانند جووانی پایزیِلو و دومنیکو چیما روزا، ده ها اثر صحنه ای می نوشتند، ولی به ندرت معدودی از آنها بیش از یک فصل دوام می آوردند، هیچ کدام نمی توانستند با شاهکارهای ایتالیایی موتزارت، هماوردی کنند. اپرا در ایتالیا به صورتی کلیشه ای درآمده بود و تحت نفوذ تقاضاهای مستبدانۀ تماشاگران برای جریان مداوم ساخت آثار جدیدِ عجولانه نوشته شده و عطش خوانندگان تک خوان برای خودنمایی از طریق تکنیک های آوازی، دچار چالش اضطرار کارهای نمایشی قرار داشت. ایتالیا نیاز به یک آهنگساز اپرای برجسته داشت، و آن را در شخص جواکینو روسینی پیدا کرد.
روسینی پسر یک نوازندۀ شیپور و یک خواننده بود و در هنگام کودکی آغاز به آهنگسازی کرد. در سال 1806، او برای آموزش به هنرستان موسیقی در بولونیا رفت و در سن 15 سالگی اولین سفارش برای ساخت اپرایش به نام "دِمِتریوس و پولیبیوس"، را دریافت کرد. سفارش های بعدی پس از آن ادامه پیدا کرد، از جمله چندین سفارش از تئاتر سن موئیز در ونیز، برای سریالی از فارسه های تک پرده ای از جمله "نردبان ابریشمین" (1811) و "آقای بروسکینو" (1813).

سالهای پر بار

روسینی قادر بود که با سرعت زیاد کار کند و بین سالهای 1810 تا 1822، او جریان مداومی از آثار را هم در زمینۀ فکاهی و هم زمینۀ جدی، برای اجرا در ونیز، میلان، ناپل و رم بیرون داد، و هیچ یک از آنها جز چند هفته ای وقت او را برای نوشتن نگرفت. در میان این آثار می توان از اپراهای جدی: تانکِردی، الیزابتا، ملکۀ انگلستان و اتللو ( بر اساس نمایشنامۀ شکسپیر)، و اپراهای فکاهی "دختر ایتالیایی در الجزایر"، آرایشگر سِویل–شاهکار فکاهی روسینی- ، سیندرلا و زاغی دزد، نام برد. از میان اینها آرایشگر سِویل (بر اساس اقتباس بو مارشه از عروسی فیگارو) در اجرای اولیۀ آن در شهر رم در 1816، دچار شکست نا امیدکننده ای شد، اگرچه به برکت یک کاتالوگ در مورد فجایع روی صحنه، از اجرای سوم، نسبت به شکست اولیه، رو به بهبودی رفت.
روسینی یک خوراک شناس رسوا بود. یک بار روزنامه نگاری از او پرسید که آیا این حقیقت دارد که او فقط دو بار در زندگی اش در جمع گریسته است- اولین بار پس از نخستین اصلاح سر و دومین بار وقتی در خلال یک پیک نیک، تکه ای مخصوص از یک بوقلمون شکم پر، از قارچ، در رودخانه افتاد؟ بوسینی به فکر فرو رفت، و سپس پاسخ داد: نه فقط یک بار، و آن موقعی بود که آن تکه بوقلمون در رودخانه افتاد. بزرگترین آثار سریالی روسینی برای نمایش خانۀ سن کارلو در ناپل بین سالهای 1817 و 1823 نوشته شدند: از میان آنها می توان "موسی در مصر"، بانوی دریاچه (بر اساس نوشتۀ والتر اسکات به همین نام)، محمد 2 و سِمیرامیده، آخرین اپراهای ایتالیایی او را نام برد. در سال 1822، او با ایزابلا کُلبِران خواننده، که در بسیاری از اپراهای او به عنوان خوانندۀ سوپرانو نقش آفرینی کرده بود، ازدواج کرد، و پس از مسافرت هایی به ونیز و لندن، به عنوان رهبر ارکستر در نمایشخانۀ ایتالیایی، در پاریس مسکن گزید. هنوز تنها 31 سال داشت و با 34 اپرا در گنجینۀ آثارش، ثروتمند و مشهور شده بود.

زندگانی متاخر

در طول شش سال بعد او چندین اپرای دیگر برای پاریس نوشت، ولی بعد از ویلیام تِل، مسلماً زیباترین اثرش، عملاً بازنشسته شد. در سال 1836، دوباره به ایتالیا بازگشت، در آنجا او دوره هایی طولانی از بیماری رنج می برد، ولی سرانجام دوباره همراه با همسر دومش اولمپ پلیسیه، در پاریس ساکن شد و خودش را وقف سرگرم ساختن دوستان و خوردن کرد ( او در میان غذاهای دیگر، تورنِدوس روسینی را نیز ابداع نمود). تنها محصولات موسیقایی زندگی متاخر او مجموعه هایی از قطعات تالاری دلپسند، که او آنها را "گناهان کهنسالی من" می نامید و دو اثر مذهبی به نامهای اِستابات ماتِر و پُتیت مِس سُلینِل است.

موسیقی روسینی


در زمینۀ اپرایی، نوآوری های روسینی، جایگزینی اجرای کی برد بیانی با همراهی ارکستری، بسط گروه همسرایان و ادغام نمایشی آن، توسعۀ تک خوانی کولوراتور- نوعی موسیقی آوازی تک نفره-، و احیای اپرا بوفا را در بر می گیرند. شخصیت های نمایشی او مثل فیگارو و روسینای دلفروز، مردمی واقعی هستند که تماشاگران آنها از هر سنی که باشند، می توانند آنها را به جا بیاورند. پیش درامدهای درخشان اپراهایش (با خصلت مشهور پایان اوج گیرندۀ شلاقی شان) هنوز هم غالباً در مجموعه کنسرت های امروزین، مورد اجرا قرار می گیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر