۱۳۹۵ تیر ۲۱, دوشنبه

زندگی فردریک شوپَن

زندگی فردریک شوپَن

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی  
      
·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: لهستانی
تولد: زلازووا وولا نزدیک ورشو، 1810
مرگ: پاریس، 1849
ژانر ویژه: موسیقی تک نوازی پیانو
کارهای بزرگ: دو کنسرتو پیانو؛ سه سونات؛ چهار اسکرتزو- قطعه ای موسیقی نشاط انگیز و ملایم-؛ 25 پیش درآمد؛ 27 اِتود- قطعۀ موسیقی کوتاه-؛ 19 نوکتورن- قطعۀ موسیقی رؤیایی و دل انگیز توصیف کنندۀ شب-؛ 44 والس؛ ده پولونِز- نوعی رقص موزون لهستانی-؛ 56 مازورکا- رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی-؛ چهار بالاد- قطعه ای کوتاه موسیقی به خصوص برای پیانو.

شوپن مظهر چهرۀ "هنرمند رمانتیک" است. گوشه گیر، تندخو، پراستعداد، و محکوم به مرگ زودهنگام در اثر ابتلا به بیماری سل. همانند پاگانینی، او نیز، هم آهنگساز بود و هم اجراکننده (اگرچه کنسرت های او در عمل بسیار محدود بود)، ولی موسیقی او، پیانو را به عنوان محبوب ترین ساز در قرن نوزدهم، مشهور نمود. او در جنبش ملی گرایی اوّلیه نیز، شخصیت مهمّی بود، که از گویش های عامیانه مردم زادگاهش، لهستان الهام می گرفت.
فرزند پدر و مادری فرانسوی و لهستانی، شوپن قبل از رسیدن به هفت سالگی، شروع به آهنگسازی و اوّلین اجراهای عمومی اش به عنوان نوازندۀ پیانو کرد. در سن 16 سالگی به هنگام ترک مدرسه، در هنرستان موسیقی ورشو ثبت نام کرد، جایی که با پشتکار تمام آغاز به آهنگسازی کرد، و سه سال بعد به هنگام فارغ التحصیل شدن، تصمیم گرفت که بخت خود را در خارج بیازماید. در اوت 1829، برای اوّلین بار در وین به روی صحنه رفت، و دو اثر پیانوی خودش، از جمله مجموعۀ واریاسیون های اُپوس 2، را نواخت، که ناشر آنها، روبرت شومان، با کلماتی فنا ناپذیر آنها را ستود: "آقایان! کلاه را به افتخار یک نابغه از سر بردارید."

تِم های لهستانی

سپس شوپن  به ورشو بازگشت، به قصد آنکه به زودی آنجا را برای یک تور کنسرت اروپا ترک کند، ولی به دلیل وضعیت بی ثبات سیاسی و اینکه شوپن در دام عشق گرفتار شد، سفرش به تأخیر افتاد. در حالی که او در ورشو مشغول اتلاف وقت بود، و قصد عزیمت نداشت، به صورت همزمان بر روی دو کنسرتو پیانو کار می کرد. از آغاز جوانیش او مجذوب ضرب آهنگ- ریتم- و سرزندگی موسیقی عامیانۀ لهستانی شده بود، و قطعات پایانی- فینال- هردو کنسرتوی او به شدّت تحت تأثیر رقص های لهستانی- به خصوص مازورکا- قرار گرفته اند. پس از موفقیت عظیم اجراهای اوّلیۀ آنها، شوپن، لهستان را به قصد پاریس ترک گفت. در راه، او اثر سترگ "انقلابی" را در واکنش به اخبار نگران کننده مبنی بر اشغال ورشو توسط روسیه ساخت.

پاریس

شوپن اوّلین کنسرت خود را در پاریس در فوریه 1832 به اجرا گذارد. اگرچه موفقیت چندانی در نزد عموم به دست نیاورد، او به جامعۀ محفل (salon) پاریس معرفی شد، و آنجا موسیقی او یک پیروزی به حساب آمد. از آن پس- اگرچه او به ندرت در نزد عموم می نواخت- یک شهرت فوری به دست آورد. او یک مربی پرخواهان بود، که با افراد ثروتمند و قدرتمند معاشرت داشت و از دوستی با همقطاران آهنگسازش (لیست، برلیوز، بلینی و مِیِر بیِر)، نویسندگانی مثل هاینریش هاینه و انوره دو بالزاک و هنرمندانی همچون اوژن دلا کروا، برخوردار بود.
شوپن در این محیط پر استعداد، عاشقانی نیز یافت- اوّلی، خوانندۀ اشراف منش، دِلفینا پوتوکا، و سپس اورار دو وانت (جورج ساند) نویسنده، که او در سال 1836 در منزل معشوقۀ لیست او را ملاقات کرد. رابطۀ مشتاقانۀ آنها 9 سال طول کشید. آنها زمستان 1838 را در مایورکا گذراندند، به این امید که از مزایای صلح و آب و هوایی گرم بهره مند شوند. ولی هوای توفانی سرد نامساعد و خصومت محلی آنان را مجبور ساخت که در صومعۀ متروک والدِموسا پناه بگیرند. آنجا شوپن بیست و چهار پیش درآمد و آثار دیگرش، از جمله اسکرتزو دُ دیِز مینور را به پایان رساند. از آن هنگام به بعد او زمستان ها را در پاریس و تابستانها را در ملک روستایی متعلق به جورج ساند، سپری می کرد، ولی در سال 1847 روابط آنها در نهایت به شکست انجامید. تا آن هنگام، شوپن به شکلی جدی به بیماری سل مبتلا شد.
در سال 1848، شوپن متقاعد شد که از انگلستان بازدید کند، و در آنجا او به صورت خصوصی برای مناسبت های اجتماعی تابع مد روز، می نواخت. آخرین اجرای عمومی او در یک کنسرت خیریه به نفع پناهندگان لهستانی بود. در 17 اکتبر 1849، در محل اقامتش در پاریس جان سپرد.

موسیقی شوپن

جدا از کنسرتوها و مشتی از قطعات برای ویلنسل و فلوت، برونداد شوپن، همه اش برای تکنوازی پیانو است. او شکل جدید جان فیلد، آهنگساز ایرلندی، زمزمۀ شبانه را به عاریت گرفت، و آن را به بلندای تازه ای از بیان ظریف و زیرکانه ارتقا داد. قطعات موسیقی کوتاه، پیش درآمدها، والس ها، بدیهه نوازی ها، و مازورکاهای او برای استخراج و توسعۀ تکنیک های پیانو نوازی نوشته شده بودند؛ در حالیکه پولونِزها- نوعی رقص موزون لهستانی-، فانتزی ها- رؤیا پردازی-، اسکرتزوها- قطعات نشاط انگیز و هزلی-، بالادها، بارکارول و دو سونات، همه آثاری استادانه هستند.
معاصران، ظرافت بی نظیر و پختگی سیال آهنگ هایش و گردی مروارید گون پاساژهای مفصل بندی سریع آنها را می ستودند. اینها هنوز شاخص های تفسیر شوپن بزرگ هستند.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر