۱۳۹۵ تیر ۱۳, یکشنبه

زندگی فلیکس مندلسون

زندگی فلیکس مندلسون

برگرفته و برگردان از کتاب: آهنگ سازان بزرگ نوشتۀ وِندی تامپسون
مترجم: منوچهر خاکی

·         دورۀ رمانتیک

زندگی و آثار:
ملیت: آلمانی
تولد: هامبورگ، 1809
مرگ: لایپزیگ، 1847
ژانرهای ویژه: سمفونی، اوورتور، کنسرتو، قطعات پیانو، ترانه
کارهای بزرگ: پنج سمفونی، موسیقی های متن نمایش برای "یک رؤیای شب نیمۀ تابستان" (42-1826)؛ هشت نوازی برای ساز های زهی (1825)؛ اووِرتور هِبرید (1830)؛ کنسرتو ویولن (1844)؛ دو کنسرتو پیانو؛ هشت کتاب (ترانۀ بدون کلام) برای پیانو (45-19829)؛ الیاس (1846).


فلیکس مندلسون در خانواده ای ثروتمند و با فرهنگ یهودی متولد شد. پدر بزرگ او موسِس، یک فیلسوف لیبرال بود، و پدرش آبراهام، بانکداری برجسته بود که از هامبورگ گریخت (شهری که فلیکس و خواهرش در آن به دنیا آمدند) تا از دست سربازان غارتگر ناپلئون در امان بماند. خانوادۀ مندلسون از مزایای یک زندگی طبقۀ متوسطِ بهره مند در برلین برخوردار بودند، و آنجا فرزندان (دو دختر و دو پسر)، به عنوان مسیحی غسل تعمید داده شدند و پدرشان عضو انجمن شهر شد.
          در منزل خانوادگی، فلیکس جوان با بسیاری از فیلسوفان، هنرپیشه ها، هنرمندان، نویسندگان و موسیقی دانان مشهور روبرو می شد، و استعداد زودهنگامی را در زمینۀ موسیقی، طراحی و شعر از خود نشان می داد. تا سن 13 سالگی او آهنگساز ورزیده ای شده بود، و در سال 1821 توسط مربی اش، کارل زِلتِر به گوته معرفی شد. رابطه ای مستحکم بر پایۀ دلبستگی های مشترک بین غول ادبی (در آن زمان 70 ساله) و پسر پر استعداد، شکل گرفت. مندلسون سوّمین کوارتت پیانوی خود را به گوته تقدیم کرد، و او بسیار قدردان بازدیدهای مکرر مرد جوان از خانۀ او در وایمار بود.

تأثیرات موسیقایی

مندلسون در زمان جوانی بسیار مسافرت می کرد، او از سوئیس، ایتالیا، و بریتانیا بازدید نمود. با شور و اشتیاق هم نسبت به ادبیات و هم تأثیرات مردم و مناظری که در جریان سفرهایش با آن ها روبرو می شد، واکنش نشان می داد و همۀ آنها بر روی رسالاتی که در مورد اَشکال کلاسیک موسیقی زمانۀ خودش- سمفونی، اوورتور، کنسرتو، سونات، و کوارتتمی نوشت، تأثیرگذار بودند. در سن 16 سالگی او اوکتِت (هشت نوازی) درخشانی برای سازهای زهی ساخت که اسکرِتزوی آن از صحنۀ "افسونگران، سَبّت" در فاوست گوته الهام گرفته شده بود؛ دو اوورتور اولیه به ترتیب از "رؤیای یک شب نیمۀ تابستان" اثر شکسپیر و "دریای آرام و سفر پربار" اثر گوته الهام گرفته شده بودند. تور 1829 او به اسکاتلند نیز منجر به الهام اوورتور هِبریدِ مشهور شد که پس از دیداری از غار فینگال در جزیرۀ استافا نوشته شد.

سبک کلاسیک

در دو کنسرتو پیانوی مندلسون، کنسرتو ویولن محبوب ترش و سمفونی اسکاتلندی، تجربه های دست اوّلی را در شکل آزمود، مثل ماده مضمونی چرخه ای و پیوند زدن موومان ها، که بعد ها یکی از خصوصیات موسیقیِ متمایل به رمانتیک شد. با وجود همۀ ویژگی های رمانتیکش، او یک خلف ارزشمند برای بتهوون و شوبرت، در تنظیم مواد موسیقایی اش بود. شومان او را "موتزارت قرن نوزدهم" می نامید- کسی که با بیشترین وضوح، دوگانگی های زمانه را می بیند و برای اولین بار، آنها را با هم تلفیق می سازد.

ماترک موسیقایی مندلسون

از طریق کار خستگی ناپذیر به عنوان سازمانده و رهبر ارکستر، به خصوص در جریان فستیوال موسیقی راینِ سُفلی در دوسلدورف و ارکستر گِواندهاوس لایپزیگ، مندلسون مسئول احیای گنجینه های مدفون شده، مانند شور و اشتیاق ها و مَس سی مینور باخ و اوراتوریوهای هَندِل بود ( که آن را مدلی برای اوراتوریوی خود به نام پائول و الیاس قرار داد). او همچنین به تثبیت نقش رهبر ارکستر کمک کرد و استانداردهای همسرایی و اجراهای ارکستری را ارتقا بخشید.
به علاوه مندلسون زندگی حرفه ای آهنگسازان و اجراکنندگان دیگر را نیز، از جمله روبرت و کلارا شومان، برلیوز و ویولن نوازانی مانند یوزف یوآخیم، فدیناند داوید (73-1810)، و هانری ویوتان (81-1820)، و پیانو نواز و آهنگساز، آنتون روبنشتاین (94-1829) را ترفیع بخشید. بسیاری از این دست پروردگان، توسط مندلسون برای پیوستن به جمع کارکنان کنسرواتوار به تازگی افتتاح شدۀ لایپزیگ دعوت شدند (تأسیس در 1843)، که تحت مدیریت او، معتبرترین نهاد موسیقایی در اروپا شد.
در سال 1837 او با سِسیل ژانرونو، دختر یک پیشوای روحانی لوتری ازدواج کرد. آنها دارای پنج فرزند شدند و ازدواج آنها کامیاب، ولی بسیار کوتاه مدت بود. مندلسون به دلیل افراط در کار و ماتم زدگی، در نوامبر  1847، در سن 38 سالگی، اندک زمانی پس از شنیدن خبر مرگ خواهر محبوبش، فانی، زندگی را بدرود گفت.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر