۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

نهم فروردین 1388

تا راه قلندری نپوئی نشود
رخساره به خون دل نشوئی نشود
سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگوئی نشود
خیام

دیشب خونه پدرام، برادرزاده ام و مهتاب همسرش بودیم. مثل جاهای دیگه، البته یک کمی مفصل تر؛ پذیرائی کامل بود. بقیه برنامه ها هم مطابق معمول؛ گرچه به دلیل باخت تیم ملی در مقابل عربستان و دمغ بودن عده ای بعضی از برنامه ها دیرتر شروع شد. به جای ل.د.و. اپتایزر اسکاتلندی سرو شد. خلاصه خوش گذشت جای همگی خالی بود.
امروز هم آموزش دانش سیاسی رو ادامه دادم و فصل دهم، تحولات سیاسی، رو تموم کردم. دوست دارم یک قسمت از این فصل رو نقل کنم:
"تروتسکی گفته است که نارضایتی توده ای مثل بخار است و رهبری و سازماندهی مثل ماشین. گرچه بدون بخار ماشین بخار به حرکت در نمی آید، اما بدون وجود ماشین و دیگ نیز بخار به هوا می رود.
امروز هوا خوب بود ولی من بیرون نرفتم. عصر روی عکس ها کار کردم و باز یک سری عکس توی وبلاگ عکس گذاشتم. امشب باز هم می خوام روی وبلاگ ها کارکنم. امشب جایی نمی رویم و من حسابی وقت برای این کارها دارم.

بشکفد بار دگر لاله ی رنگین مراد،
غنچه ی سرخ فروبسته ی دل باز شود.
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز،
روزگاری که بسر آمده، آغاز شود.
روزگار دگری هست و بهاران دگر.
ژاله اصفهانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر