۱۳۸۷ اسفند ۳۰, جمعه

سال نو وبلاگ های نو

بالاخره سال هشتاد و هفت هم تمام شد و رفتیم توی سال هشتاد و هشت. یک سال دیگه گذشت و ما هم پیر تر شدیم. ولی گوش شیطان کر من امسال روحیه ام از سال های پیش خیلی بهتره. بیشتر از سالهای اخیر حال گپ و گفت و دید و بازدید را دارم. حالا خارج کشوری ها یهو هوایی نشن فکر کنن اینجا چه خبره ، پیش خودشون بگن حتماً تهران پر از گل وبلبل شده و ما همه مون کبکمون خروس می خونه. نه بابا این خبر ها هم نیست. با اینکه سال تحویل شده ولی هنوز بفهمی نفهمی هوا سرده. هنوز از گل و بلبل هم خبری نیست. ولی خوب بوشو می شه حس کرد. همین حسه که به آدم امید می ده و فیلشو یاد هندوستان می اندازه.
به هر حال امسال تصمیم گرفتم وبلاگ شخصی خودم را راه بیندازم. این جوری راحت تر می تونم حرف دلم رو بزنم. همه زندگی را که نمیشه توی مقاله های جدی سیاسی و تئوریک خلاصه کرد. ما هم مثل بقیه دل داریم. بهار و زمستون از این رو به اون رومون می کنه. از گرونی گوشت و پیاز غمگین و عصبانی میشیم. نگرانی کرایه خونه را داریم و خلاصه هزار تا حرف و درد دل شخصی داریم که توی مقاله های جدی نمیشه به اونها پرداخت. تازه می خوام نثرم هم توی وبلاگ شخصی ام خیلی اتو کشیده نباشه و ساده و صمیمی باشه همونجور که آدم با دوستهاش درد دل میکنه. دیگه وقتی تو برای دوستت نامه می نویسی که نون را نان نمی گویی. از کجا معلومه که فقط دوستام به این وبلاگ سر بزنن؟! خوب معلومه دشمنام که حوصله خوندن این مطالب من رو ندارند. اگر هم دارند که نوش جونشون.
به هر حال توی این وبلاگ با زبونی خودمونی می خوام راجع به چیز های پیش پا افتاده حرف بزنم. از همون چیز هایی که آدم به دوستای صمیمی اش میگه. یک وبلاگ برای شعرهای قدیمی خودم، یکی برای داستان هام، ویکی هم برای عکس هام از بچگی تا حالا راه انداختم. البته هنوز توی هیچ کدام چیزی نذاشتم. نمی دونم تا چه حد می تونم به همه اون ها برسم ولی دلم می خواد همه رو فعال کنم و سعی خودم رو خواهم کرد.
30/12/1387

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر